بازگشت به فهرست قبلي
تعداد كل:3
رديف
عنوان سؤال
1
اگر ما بخواهيم افسانه سازي كنيم و يك موجود غيبي هزار ساله را امام زمان بدانيم راهي مخالف بـا عـقل و وحي هر دو پيموده ايم زيرا وحي مي گويد : اثر امام هدايت و راهنمائي اوست پس اگر امـام خـود نـاپـديد شد و كتاب و اثري از او نماند تامشكلات روز را جواب گويد چنين امامي امام قرآن نيست يعني آن امام نيست كه قرآن او را وصف نموده و پيروان قرآن بايد وجود او را بپذيرند . اگـر گفته شود قرآن در كجا اثر امام را هدايت مردم دانسته ؟ گويم : در سوره شريفه انبياء آنجا كـه درباره پيشوايان خدائي مي فرمايد : و جعلناهم ائمه يهدون بامرنا ( آنها را امامان قرار داديم كه بامر ما هدايت مي كردند ) و آنچه قرآن مي گويد تنها مربوط بگذشته نيست بلكه براي اهل قرآن مـسـلمانان نيز هست چرا كه مردم گذشته گذشتند و اگر مطالب قرآن اختصاص به آنها داشت براي اين امت بازگوكردن آن مطالب چه سود داشت ؟
2
عـلـمـاي شـيعه چون فائده اي براي وجود امام غائب سراغ ندارند گاهي موضوع را احاله به آينده مي دهند كه امام در آينده جهان را پر از عدل و داد مي كند . گوئيم : پس امام امام آينده است نه امام زمان .
3
عـلـمـاي شـيعه چون فائده اي براي وجود امام غائب سراغ ندارند گاهي موضوع را احاله به آينده مي دهند كه امام در آينده جهان را پر از عدل و داد مي كند . گوئيم : پس امام امام آينده است نه امام زمان .