جواب:
غايب شدن امام زمان 7به دو مرحله تقسيم شده است :
1 مرحلهء كوتاه مدت يا غيبت صغري .
در اين مرحله غيبت از جهت زماني و شعاعي محدود بود و از نظر زماني بيش از هفتاد سال به طور نيانجاميد يعني از سال 260تا 329 از نظر شعاعي نيز اين غيبت , همه جانبه نبود يعني نسبت به همه كس نبود, بلكه كساني بودندكه با امام در تماس بودند كه آن ها را مي ناميدند. آن ها واسطهء بين مردم و امام 7بودند.
2 مرحلهء دراز مدت (غيبت كبري ) كه تا كنون ادامه دارد.
غيبت در گذشته نيز سابقه داشته است . قرآن از ميقات حضرت موسي 7ه چهل شب طول كشيد, خبر مي دهد كه در اين مدت حضرت موسي از نظرمردم غائب بود. در زمان امام هادي 7و امام عسكري 7كه زمان غيبت نزديك مي شد, اين غيبت ديده مي شود. امام هادي اقدامات خود را توسطنمايندگان انجام مي داد و كم تر با افراد تماس مي گرفت . امام عسكري 7ازطريق نامه يا توسط نمايندگان خويش , به مسائل شيعيان پاسخ مي داد و بدين ترتيب مردم را براي تحمل اوضاع و تكاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم باامام آماده مي كرد.
در مورد فلسفهء غيبت بايد گفت : در روايات ما بر سه موضوع تكيه شده است :
1 آزمايش مردم از نظر اصل غيبت و طولاني شدن آن و از نظر سختي ها ومشكلات دوران غيبت , مردم آزمايش مي شوند.
2 حفظ جان امام امام صادق 7مي فرمايد: .(1)
3 به گردن نداشتن بيعت امام زمان 7هيچ رژيمي را به رسميت نمي شناسد. آن حضرت پيش از رسيدن وقت ظهور و مأمور شدن به قيام , ناچارنمي شود مانند پدران بزرگوارش , به سبب تقيه با خلفاي وقت بيعت نمايد.وقتي ظاهر شود, هيچ بيعتي بر عهدهء او نيست . اين معنا از چند حديث استفاده مي شود. امام رضا7مي فرمايد: .(2)
در اين باره جزوه اي ارسال مي شود.
در مورد بهرهء مردم از امام زمان 7در عصر غيبت بايد گفت : اين موضوع درروايات آمده است . پيامبر اكرم 6در پاسخ اين پرسش كه آيا شيعه در زمان غيبت , از وجود قائم فايده اي مي برد, فرمود: .(3) اشعهء معنوي وجود امام داراي
آثار گوناگوني است . امام سجاد7مي فرمايد: .(4)
از طرفي وجود امام , قدرت روح و قوّت قلب مردم را افزايش مي دهد, چون مردم با اعتقاد به وجود امام از يأس و نا اميدي در امان مي مانند و ملجأ وپناهگاهي براي خود پيدا مي كنند.
از سوي ديگر امام از نظر مردم پنهان است , اما مردم از نظر آن حضرت پنهان نيستند. از بعضي از اخبار استفاده مي شود آن حضرت در ايام حج حاضرمي شود و از بيچارگان فريادرسي مي كند.
(پـاورقي 1.اصول كافي , ج 2 ص 135
(پـاورقي 2.بحارالانوار, ج 51 ص 152
(پـاورقي 3.همان , ج 52 ص 93
(پـاورقي 4.شيخ صدوق , كمال الدين , ص 207 باب 21 ح 22
|