جواب:
از برخي روايات استفاده ميشود كه امام زمان از نظر شكل و قيافه شبيهترين انسان ها به پيامبر اسلام(ص) ميباشد،[1] همان گونه كه حضرت همنام پيامبر(ص) است.[2]
امام زمان(ع) جوان[3] خوش سيمايي است كه صورت او مانند ماه ميباشد.[4]
روي راست صورتش، خالي است كه پنداري ستارة درخشان است و قد متوسط و موهاي بلندي دارد كه موهاي سر او به دو قسمت تقسيم شده است. [5] امام علي(ع) فرمود: هو شابّ مربوع حسن الوجه، يسيل شعره علي منكبه، يعلو نور وجهه سواد شعر لحيته وراسه؛1[6] امام زمان(ع) جوان، نيكو صورت است، متوسط القامه كه موهاي سر بلند دارد (كه بر لاله گوش او ريخته) و نور از صورت او مي درخشد و موهاي سر و ريش او سياه ميباشد.
بر اين اساس در برخي متون از امام زمان(ع) به عنوان طاووس اهل بهشت ياد شده است.[7]
اين كه امام زمان(ع) با خصوصيات مذكور ميان مردم ظاهر شده و زندگي مي كند، دقيقاً مشخص و معلوم نيست. از متون ديني استفاده ميشود كه امام ميان مردم با چهره و قيافه هاي مختلف ظاهر شده، به هدايت و رهبري آنها پرداخته و به مشكلات مردم رسيدگي ميكند.[8]
گاهي حضرت به صورت جوان و گاهي به صورت انسان نيمه سال و گاهي به صورت انساني معمولي و گاهي به عنوان يك عرب و ... ظاهر ميشود؛ از اين رو مردم معمولاً او را نمي شناسند و اصولاً معناي غيبت نيز همين است كه اين گونه ظاهر شود. ـ به رغم آن كه ميان مردم و با مردم است ـ مردم او را نشناسند، تا حضرت بهتر بتواند به هدايت آنان پرداخته و به مشكلات علمي، فرهنگي و ... آنان رسيدگي نمايد؛ چنانكه وجود امام زمان جهت نفع رساندن به مردم به خورشيد پشت ابر تشبيه شده است. امام زمان(ع) در توقيع مبارك فرمود: همان طور كه از خورشيد در وقتي كه پشت ابرها پنهان شده، سود برده ميشود، از من نيز در حال غيبتم به همان صورت بهره مي بَرَند.[9]
به نظر ميرسد امام زمان(ع) با ويژگي هاي مذكور ظاهر نشده و يا كمتر ظاهر مي شود؛ از اين رو مردم، حتي بزرگان دين كه امام را مي ديدند، نمي شناختند.
البته ديدن امام با ويژگي هاي ظاهري او بستگي به لياقت و شايستگي افراد دارد. برخي از اولياي خدا به خاطر لياقت و تقوايي كه داشتند، امام پارسايان را مي ديدند و ملاقات مي كردند[10] و همين كه حضرت را مي ديدند مي شناختند، ولي برخي امام را مي ديدند و نمي شناختند و بعد از رفتن امام متوجه مي شدند كه امام زمان(ع) بود.
امام زمان(ع) ميان مردم بوده و لحظه اي از آنان غافل نيست، گرچه نحوة حضور و خصوصيات ظاهري او دقيقاً او معلوم نيست.
[1]منتهي الامال، ج 1-2 ص 429.
[2]ارشاد، ص 246؛ شيخ طوسي، كتاب الغيبه، ص 417؛ كشف الغمه، ج 3، ص 227؛اعيان الشيعه، ج 2، ص 592.
[3]لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 241.
[4]منتهي الامال، ج 1 - 2، ص 429.
[5]همان.
[6]لطف الله صافي، منتخب الاثر، ص 241.
[7]منتهي الامال، ج 1 - 2، ص 431؛ خورشيد مغرب، ص 32.
[8]بحارالانوار، ج 52، ص 92.
[9]همان.
[10]بحارالانوار، ج 52، ص 174.
|