بازگشت

گروه: نشانه هاي ظهور
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:علائم ظهور حضرت صاحب الامر(عج) چيست و تا كنون كدام يك از علائم حتمي و غير حتمي به وقوع پيوسته است؟


جواب:



نشانههاي ظهور:

در روايات برخي امور به عنوان نشانههاي ظهور ذكر شده است. از جمله انحراف بني عبّاس و از هم گسستن حكومت آنان، جنگ صليبي، فتح قسطنطنيه به دست مسلمانان، در آمدن پرچمهاي سياه از خراسان، خروج مغربي در مصر و تشكيل دولت فاطميان، وارد شدن تركها در منطقه بين النّهرين، وارد شدن روميان در منطقه رمله و شام، رها شدن كشورهاي عرب از قيد قدرتهاي ظالم (استعمار)، بالا آمدن آب رودخانه دجله و سرازير شدن آن به كوچههاي كوفه، بسته شدن پل روي دجله در بين بغداد و كرخ، اختلاف بين شرق و غرب و جنگ و خونريزي فراوان، خروج سفياني، خروج يماني، خروج دجال، صيحه آسماني، قتل نفس زكيه، فراگير شدن جهان از ظلم، رواج علوم ديني در قم و نشر آن در ساير بلاد و....(1)

ليكن از اين امور نميتوان قضاوت نمود كدام يك حتمي و كدام يك غير حتمي است، نيز كدام يك به وقوع پيوسته و كدام يك در آينده به وقوع ميپيوندد و آن چه به وقوع پيوسته، همان است كه در روايات آمده.

براي روشن شدن اين مطالب لازم است اموري بدين شرح بيان گردد.

1- نامعلوم بودن وقت ظهور: اگر از نشانههاي ظهور سخن به ميان ميآيد، بدين معنا نيست كه از اين طريق وقت ظهور حضرت مهدي(عج) را مشخص كنيم. بنا به مصالحي زمان ظهور حضرت مشخص نشده است. هيچ كس جز خدا از وقت دقيق ظهور حضرت آگاه نيست. بارها از امامان(ع) در مورد زمان خروج قائم پرسيدند، اما آنان از مشخص نمودن آن نهي نمودند و زمان ظهور را همانند علم به قيامت در انحصار خدا معرّفي كرد.(2)

شيخ طوسي در اينباره ميگويد: زمان ظهور مهدي(عج) به روشني بر ما معلوم نيست، بلكه او تا آنگاه كه خداوند اجازه خروج بدهد، از ديدگاه ما پنهان است.(3)

بنابراين نشانههاي ظهور تنها بيانگر نزديك شدن زمان ظهور است. بيش از آن نبايد انتظار داشت. حال اگر روايتي باشد كه در آن زمان ظهور حضرت مشخص شده است، ناگزير بايد آن را توجيه نمود و يا به كناري نهاد.

2- مراد از نشانههاي ظهور: مقصود از نشانههاي ظهور اين نيست كه با تحقق هر يك ظهور حضرت وقوع مييابد، بلكه مراد، رخدادهايي است كه بر اساس پيشگويي معصومان(ع) پيش و يا در آستانه ظهور حضرت مهدي(عج) پديد خواهند آمد كه تحقق هر يك نويد نزديكتر شدن ظهور حضرت است، به گونهاي كه با وقوع تمامي آن رخدادها و به دنبال آخرين نشانههاي ظهور، حضرت قيام خواهد نمود.

3- انواع نشانههاي ظهور: با نگاهي به روايات معصومان(ع) ميتوان نشانههاي ظهور را بدين شرح تقسيم و دسته بندي نمود:

أ) نشانههاي حتمي و غير حتمي: نشانههاي شماري به روشني به عنوان علائم حتمي ظهور ياد شده است؛ بدين معنا كه بدون هيچ قيد و شرطي قطعاً تحقق خواهند يافت و ظهور حضرت منوط به پيدايش آنها ميباشد، امّا نشانههاي غير حتمي به نشانههايي گفته ميشود كه مقيد و مشروط به اموري هستند كه در صورت تحقق آنها، به عنوان نشانه به شمار ميآيند.(4)

ب) نشانههاي عادي و غير عادي: برخي از نشانههاي ظهور به روال طبيعي و عادي تحقق مييابد، مانند زوال دولت عباسيان، ولي برخي به روال غير طبيعي و غير عادي است مانند صيحه آسماني و طلوع خورشيد از مغرب.

اين دسته روايات را بايد به نوعي خاص معنا نمود، چون پديدار شدن آنها عادتاً ممكن نيست. اينها را يا ميبايست در چار چوب معجزه قرار داد و توجيه نمود، يا از معناي ظاهري آن دست كشيد و به معناي كنايي و مجازي آن دانست.

ج) نشانههاي متصل و غير متصل: در روايات شماري از نشانههاي ظهور به گونهاي بيان شده است كه از آنها استفاده ميشود بين آنها و ظهور حضرت فاصلهاي وجود ندارد، بلكه به زمان ظهور متصل ميباشند، مانند خروج سفياني و يماني. اينها نشانههاي متصل به ظهورند، امّا بيشتر نشانهها به گونهاي ديگر است كه بين تحقق آنها و زمان ظهور حضرت مهدي ممكن است فاصله زيادي وجود داشته باشد، به عنوان مثال در روايات آمده: يكي از نشانهها در آمدن پرچمهاي سياه از خراسان است. حال اگر اين را به خروج ابومسلم خراساني و سپاه سياه جامگان تفسير كنيم، بين اين نشانه و ظهور حضرت مهدي زمان طولاني فاصله است.

4- شمار نشانههاي ظهور: در مورد شمار نشانههاي ظهور پاسخ دقيق و روشني وجود ندارد.

برخي از عالمان بزرگ مانند شيخ مفيد در بحث علامات قيام القائم با اشاره به اخبار و آثاري كه از معصومان(ع) رسيده، بيش از پنجاه نشانه را بيان كرده است.(5) برخي ديگر همانند علامه مجلسي شمار بيشتري را متذكّر شدهاند.(6)

عالمان اهل سنت در كتابهاي خويش به برخي امور ديگر اشاره كردهاند. هنگامي كه به اين آثار و نشانهها و روايات دقت كنيم، متوجه ميشويم كه:

برخي از علائم تنها نشانه ظهورند و برخي نشانه ظهور و برپايي قيامت.

بعضي كلي هستند و برخي به امور جزئي پرداختهاند. برخي از نظر سند مشكل دارند و پارهاي مشكل ندارند. برخي در دلالت معنايي مشكل دارند و بعضي ندارند، بنابراين نميتوان در مورد و تعداد نشانههاي ظهور قاطعانه سخن گفت.

5- خلط بين نشانههاي ظهور و برپايي قيامت: برخي از نشانهها مانند خروج دجال و طلوع خورشيد از مغرب، در پارهاي از منابع روايي، از نشانههاي برپايي قيامت و اشراط الساعة آمده است اما در بعضي ديگر از نشانههاي قيام حضرت مهدي(عج)، به نظر ميرسد در برخي روايات بين اين دو دسته نشانهها جابجايي صورت گرفته باشد. بعيد نيست برخي از نشانههاي غير عادي كه در پارهاي از منابع روايي، از نشانههاي ظهور حضرت آمده است، نشانههاي برپايي قيامت باشند، نه نشانههاي ظهور، چون اين گونه امور با اشراط الساعة بيشتر تناسب دارد.

6- خلط بين قائم و مهدي موعود: در روايات گاهي سخن از حضرت مهدي آمده است و گاهي از قائم، نميتوان تمامي مواردي را كه واژه قائم به كار رفته است، به مهدي موعود حمل نمود، چرا كه اين واژه به تمامي امامان(ع) اطلاق شده است. در روايت آمده است كلّنا قائم بأمراللَّه واحدٌ بعد واحد؛(7) همه ما يكي پس از ديگري قيام كننده به حكم خدا هستيم.

نيز به غير امامان هم اطلاق شده، چرا كه قائم به معناي قيام كننده است. هر كسي كه انقلاب كند و مردم را بر ضد ظلم فرا خواند، قائم است. امام علي(ع) در خطبهاي كه در مورد حوادث آينده ايراد كرد فرمود: إذا قام القائم بخراسان... و قام منّا قائم بجيلان؛(8) هنگامي كه قائم در خراسان قيام كند و قيام كنندهاي از ما در سرزمين گيلان قيام كند.... اين احاديث را نميتوان درباره حضرت مهدي(عج) دانست.

7- خلط بين فرج و ظهور حضرت مهدي(عج): گرچه ظهور حضرت مهدي(عج) براي اهل بيت پيامبر(ص) و شيعيان فرج و گشايش است، ليكن همه جا واژه فرج را نميتوان به ظهور حضرت مهدي حمل نمود. متأسفانه گاهي چنين خلطي يافت ميشود.

پيش گوييهاي معصومان در مورد رخدادهاي دوران حكومت امويان و عباسيان و چگونگي فروپاشي آنها و حركت هايي كه در مقابل آنها شكل ميگيرد، گاه از آنها به علائم فرج ياد شده است، كه لزوماً به معناي نشانههاي ظهور حضرت مهدي(عج) نيست، بلكه ميتواند به معناي لغوي فرج؛ يعني گشايش در كار شيعيان باشد.

8- احتمال جعل و تحريف: اهميّت بحث مهدويّت به ويژه بهره مندي آن از بار سياسي از يك شو، و علاقه شديد مسلمانان به آگاهي از چگونگي رخدادهاي آينده و پديدار شدن نشانههاي ظهور از سوي ديگر، سبب شد كه برخي در پي تحريف و جعل روايات در زمينه مهدويّت و نشانههاي ظهور برآيند.

با دقت در رواياتِ نشانههاي ظهور اين سخن تأييد ميشود، زيرا بسياري از رواياتي كه در زمينه نشانههاي ظهور وجود دارد، از نظر سند ضعيف و قابل مناقشه است و دلالت آنها نيز با مشكل مواجه است.

از مطالبي كه بيان شد، به اين نتيجه نايل ميشويم كه در زمينه علائم ظهور حضرت مهدي(عج)، و اين كه كدام يك از آنها به راستي به وقوع پيوسته است، نميتوان قضاوت قاطعي را ابراز نمود.

پي نوشتها:

1. سيد محمد صدر، تاريخ الغيبه الكبري، ج 2، ص 472 به بعد؛ كتاب الغيبة، محمد بن ابراهيم نعماني، ص 283 - 247؛ سفينة البحار، ج 2، ص 445.

2. مجلسي، بحارالأنوار، ج 52، ص 182.

3. الغيبه، ص 425.

4. مجله حوزه، شماره 72، ص 240.

5. ارشاد، ج 2، ص 368 به بعد.

6. بحار، ج 52، ص 279 - 180.

7. كليني، كافي، ج 1، ص 536.

8. مجلسي، بحار، ح 52، ص 235.