جواب:
از بررسي متون تاريخي و روايي كه در شرح حال نوّاب اربعه وارد شده است، برداشت ميشود كه آنان از نزديك با حضرت ولي عصر(عج) در دوران غيبت صغري ارتباط داشتهاند. برخي از روايات گوياي اين است كه آنان با حضرت ديدار داشته و مفاد برخي ديگر اين است كه مكاتباتي هم بين امام و آنان بوده است؛ يادآور ميشود كه در اصطلاح علم حديث از اين گونه مكاتبات به توقيع تعبير شده و بعيد نيست كه حكمت صدور توقيعات از جانب حضرت، حصول اطمينان قلبي براي شيعيان در راستاي ارتباط آنان با امام باشد.
اينك به بررسي بخشي از رواياتي كه در اين زمينه رسيده ميپردازيم:
1- حدود چهل تن از شيعيان از جمله: علي بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاوية بن حكيم و حسن بن ايوب به محضر امام عسكري(ع) شرفياب شدند و قصد داشتند از حضرت بخواهند امام پس از خود را به آنان معرّفي كند، امام فرمود: آيا مايليد به شما بگويم براي چه آمدهايد؟ عرض كردند: بله. امام فرمود: آمدهايد از حجّت خدا پس از من بپرسيد. در همين حال حضرت مهدي(عج) وارد شد و در پي آن حضرت عسكري فرمود: پس از من اين پسر امام شما است. از او فرمان ببريد و دچار تفرقه نشويد.
آگاه باشيد كه از اين پس ديگر او را نخواهيد ديد. هر چه را كه عثمان بن سعيد ميگويد بپذيريد. او جانشين امام شما است.(1) از اين روايت ميتوان بهره گرفت كه تنها براي عثمان بن سعيد عَمري با حضرت امكان ارتباط وجود داشت.
2- عبداللَّه بن جعفر حميري از محمد بن عثمان بن سعيد پرسيد: آيا صاحب الأمر را ديدهاي؟
گفت: بله، آخرين باري كه حضرت را ديدم، كنار كعبه بود و ميگفت: اللّهم أنجزلي ما وعدتني؛ خدايا! آنچه را كه به من وعده دادهاي برسان.(2)
اين روايت با صراحت ميرساند كه محمد بن عثمان با امام عصر(عج) ديدار داشت. مفاد برخي از عبارتها همين مطلب است، گرچه به اين صراحت نيست.
مرحوم طبرسي صاحب مجمع البيان ميگويد: پاسخ سؤالات و توقيعات حضرت، توسّط سفراي چهارگانه به شيعيان ميرسيد و آنان خمس و صدقات را توسط اين چهار نفر به امام ميرساندند تا طبق نظر امام در جاي خود مصرف شود.(3)
حديث ديگري كه مرحوم شيخ طوسي آورده، چنين است: توقيعات حضرت صاحب الزمان(عج) توسّط عثمان بن سعيد و پسرش محمد بن عثمان به خواص حضرت عسكري(ع) و ساير شيعيان ميرسيد و اين توقيعات شامل امر و نهيها و پاسخ سؤالات شيعيان بوده است.(4)
نكته قابل توجه در دو عبارت فوق وساطت نواب اربعه بين امام و شيعيان است و در عرف بيشتر جوامع، شخص واسطه با دو طرف ديدار ميكند؛ از اين رو ميتوان گفت آنان با امام از نزديك ديدار داشتهاند.
نكات ديگري نيز مؤيّد همين مطلب است كه سفراي چهارگانه با امام ملاقات داشتهاند كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
الف) هنگامي كه از محمّد بن عثمان درباره نايب خاصّ پس از او سؤال شد، در پاسخ گفت: حسين بن روح جانشين من و سفير ميان شما و صاحب الأمر(ع) است.(5)
ب) از ابوسهل نوبختي پرسيدند: چرا مسئوليت سفارت خاص با وجود تو به حسين بن روح سپرده شد؟ گفت: من با دشمنان حضرت ديدار و مناظره دارم و ممكن بود اگر من جاي امام(ع) را ميدانستم و آنان بر من سخت ميگرفتند، به آنها نشان ميدادم، امّا حسين بن روح حتي اگر با قيچي پاره پاره شود، چنين نخواهد كرد.(6)
ج) در آخرين توقيعي كه از جانب حضرت صادر شده، خطاب به علي بن محمد سمري آمده است: به هيچ كس وصيّت نكن كه پس از مرگت جانشين تو باشد. وقت غيبت تامّه فرا رسيده است. در آينده برخي از شيعيان ممكن است مدّعي ديدار با من باشند. هر كس چنين ادعايي كند، دروغ ميگويد.(7)
برخي از صاحب نظران پس از بيان اين توقيع، اظهار داشتهاند: اين توقيع آخرين خطاب و آخرين ارتباط بي واسطه ميباشد كه بين امام و مردم در دوران غيبت صغري بوده است.(8)
عبارتهاي سفير، دانستن محلّ زندگي حضرت، ادّعاي مشاهده در آينده و آخرين ارتباط بي واسطه، همه گوياي ارتباط نزديك است كه بارزترين مصداق آن ديدار و ملاقات با حضرت است.
نكته آخر: مقصود از ادعاي مشاهده كه در روايت آخر آمده بود، ادّعاي سفارت و وكالت ميباشد وگرنه بزرگاني همچون سيد بن طاووس، مفيد و محقق اردبيلي با امام ملاقات كردهاند و در كتابهاي مربوطه به ثبت رسيده است اگر چه خود به صراحت چنين ادعايي نداشتهاند.
پي نوشتها:
1. كتاب الغيبه، طوسي، مؤسسه معارف اسلامي، قم، ص 357، ح 319.
2. همان، ص 364، ح 330.
3. تاج المواليد (مجموعه نفيسه)، طبرسي، كتابخانه آية اللَّه مرعشي نجفي، قم، ص 67 (143).
4. كتاب الغيبة، ص 356، ح 318.
5. همان، ص 371، ح 342.
6. همان، ص 391، ح 358.
7. همان، ص 395، ح 365.
8. تاريخ الغيبة الصغري، سيد محمّد صدر، مكتبة الأمام أمير المؤمنين، اصفهان، ص 415.
|