بازگشت

گروه: دعا و زيارات
 
 
مرکز پاسخگو:جامعة الزهراء
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:چگونه ميتوان بصيرت و حكمت داشت؟

ـ براي رسيدن به لقأالله آيا پيروي از مرشد حتماً لازم است؟

با اينكه به مسجد ميروم و در مجالس دعا شركت ميكنم، احساس ميكنم كه توفيق توبة واقعي را هنوز بدست نياوردهام و شايد دچار شرك و نفاق شدهام. نميدانم چهگونه از گوهر جواني استفاده كنم و چهگونه به سعادت واقعي ميتوانم برسم و چه طور ميتوان به حقوق امام زمان (عج) معرفت يافت و از گناه متنفر شد؟ و زشتي گناه را قبيح شمرد؟ و ديگر اينكه: وقتي كاري را براي رضاي خدا انجام ميدهم طالب ثواب هم هستم و بهشت را ميخواهم. چهگونه ميتوانم آنقدر خالص شوم كه بدون چشمداشت به پاداش الهي و فقط براي خود او عمل صالح انجام دهم؟


جواب:

گر چه براي سير و سلوك، داشتن مربي و معلم اخلاق لازم است و بجا اما وقتي از حضرت آيتالله بهجت (حفظهالله) چنين سؤالي را پرسيدند، ايشان فرمودند: گناه نكن و به واجبات هم عمل نما. به عبارتي ديگر، پرهيز از محرمات الهي و انجام واجبات، راه رشد و تعالي است و اين خود يك امر بسيار بزرگ است كه نيازمند مجاهدتهاي طولاني و مستمر ميباشد. بنابراين چنانچه اين دو مطلب را سرلوحة اعمال خويش قرار دهيم، در مسير حق و بندگي قرار ميگيريم و بايد توجه داشت كه نبايد اسير ظواهر شد، زيرا عبادات باطني دارند كه بايد به آنها رسيد. چه بسيار دنيا پرستاني كه ظاهراً اهل عبادت هستند، چنين اشخاصي به طور مسلم، رشد مطلوب را در مسير بندگي نخواهد داشت و به بصيرت عبادالرحمن دست نخواهد يافت. چه در قيد دنيا بودن و فقط به ظواهر اهميت دادن انسان را سطحينگر ميكند. پس بايد از تجملات مادي چشم پوشيد و به اسرار عبادات واقف شد تا حجابها به كنار رفته و بصيرت و حكمت بر قلب وي جاري شود.

خلوص در راه بندگي بسيار مهم است و به يقين افراد با اخلاص زودتر به بصيرت ميرسند. افرادي چون حضرت امام خميني (1) و مقام معظم رهبري (حفظهالله) نمونههاي خوبي براي راهيان و سالكان اين طريق ميباشند. پس اگر خدا را براي خدا خواستيم، بصيرت هم به دست خواهيم آورد. البته مشكل است ولي امكان پذير. استفاده از درس اساتيد و مطالعههاي فراوان اگر به جان نشنيد، در افراد مهذب به اخلاق مؤثر است والا در افرادي كه در راه تهذيب نفس قدمي برنداشتهاند «علم، باران به مَزبِله است و حجاب اكبر. حضرت امام خميني (»)

دربارة گناه نكردن هم بايد گفت: اگر باور كنيم كه گناه آتش است و پليدي به سوي آن نخواهيم رفت. و اگر هميشه خدا را حاضر و ناظر به خود بدانيم حتي در خلوت و حتي در نيات هم دچار تزلزل نخواهيم شد و اين ما هستيم كه بايد خود را از مهلكه عذاب اخروي برهانيم و از وسوسه نفس اماره خود را نجات دهيم. دوست عزيز، به نظر ميرسد كه شما دچار سستي در عزم و تصميم هستيد نه نفاق . شما ميتوانيد با تمرين، ارادة خود را قوي نماييد. اگر در طريق بندگي خدا قرار گيريد. در واقع حق امام زمانتان را مراعات نمودهايد و هر چه بيشتر در مسير بندگي قدم برداريد، حجابهاي ظلماني بيشتري به كنار رفته و به زشتي گناه بيشتر واقف ميشويد. مرحلة عالي بندگي، خدا را براي خدا، پرستيدن است ولي اكثريت مردم، خدا را براي شوق ثواب و ترس از عقاب عبادت ميكنند. گرچه عبادت ايشان تاجرانه است ولي خداي متعال همان را هم ميپذيرد و در برابر آن اجر و پاداش ميدهد.

اگر بخواهيم، عبادتي مانند گروه اول داشته باشيم، بايد بصيرت در عمل بيابيم به عبادت اولياي خدا بنگريم و بفهميم و باور كنيم. لذت و ارزش اين عبادات بيشتر است و در مرحلة بعد بخواهيم اينگونه عمل كنيم كه اگر عزم راسخ باشد، عمل هم در پي خواهد داشت.

دربارة توبه نيز بايد گفت، كسي كه از عمل خود پشيمان شود و تصميم به ترك آن بگيرد همين در واقع توبه است و اگر باز هم از روي غفلت دچار گناه شد، باز بايد توبه كند چون انسان جايزالخطاست. آري اگر كسي از روي عمد و با توجه به اينكه چنين عملي گناه است، آن را مرتكب شود، حسابي ديگر دارد. ترك گناه امري است كه به تدريج حاصل ميشود و هر چه معرفت و انس با خدا بيشتر باشد، آدمي بيشتر از گناه دور ميشود . پس اگر گناهي صادر شد به جاي يأس و نااميدي بايد باز هم به خدا روي آورد.

نكتة ديگر اينكه، اخلاص ـ كه مقابل آن ريا است ـ عمل خود را براي خدا انجام دادن، است و داراي مراتبي ميباشد و ما خداي صاحب بهشت و جهنم را عبادت ميكنيم و ميدانيم او جزاي كافران و پاداش مؤمنان را ميدهد و اين خللي به عبادت وارد نميكند. در هر حال ما بهشت خدا را ميخواهيم نه بهشت بدون خدا را.