جواب:
خواهر محترم! اساساً هدف دين پرورش انسانهايي مؤمن و متعادل است و انساني متعادل است كه استعدادهاي خود را با هم پرورش دهد و به شكوفايي برساند. در وجود بشر جنبة تعقل و احساس در كنار هم به وديعه نهاده شده است، و لذا بر انسانِ مؤمن لازم است كه با استفاده از منطق و عقل، احساسات خود را جهتدار نمايد. تعادل در برنامهريزي يعني توجه شخص به برنامههاي فردي و اجتماعي از يكسو، و ارتباط با خالق از سوي ديگر، بدون كمترين كوتاهي و بي توجهي نسبت به اين دو برنامه.
نكتة ديگر اينكه صرف احساس، هيچگاه دوام ندارد(چه احساس در جنبة شادي و خنده باشد و چه در بُعد غم و گريه) البته در عبادت و دعا آنچه مهم است وجود نشاط و شوق به عبادت است و لذا در شرع به ما فرمودهاند كه هر گاه نشاط لازم نبود فقط اكتفا به واجبات بكنيد و مستحبات را ترك كنيد امابراي شوق به عبادت انسان نيازمند معرفت است. تا زماني كهانسان به اين معرفت دست نيافته است، ممكن است گاهي بر اثر عواملي همچون خلأ در زندگي، يا شركت در مجلس دعا و... حال دعا و شوق عبادتي به او دست دهد ولي بعد از پُر شدن آن خلأ يا فقدان جلسات و غيره ديگر آن حال و شوق را نخواهد داشت. همچنين امام سجاد (7) در فرازي از دعاي ارزشمند ابوحمزة ثمالي ميفرمايند:
«اِنّي كُلَّما قُلتُ قَد تَهَيَّاتُ وَ تَعَبَّاتُ وَ قُمْتُ لِلصَلوةِ بَينَ يَدَيكَ وَناجَيتُكَ اَلقَيْتَ عليَ نُعاساً... سيِّدي!لَعَّلَكَ عَنْ بابِكَطَرَدْتَنيَ وَ عَن خِدمتِك نَحَّيْتَني اَو لَعَلَك رَاَيتَني مُستَخِفاً بِحَقِك فَاَقْصَيتَني اَو لَعَلَك رَايتَني... لَم تحُبَّ اَن تَسمَعَ دُعايي فَباعَدتَني...(45)
خواهر گرامي! با توجه به علل ذكر شده در اين دعاي شريف، روشن ميگردد كه گاهي نيز اشكال در «خود» ماست لذا بايد با دقت و تجزيه و تحليل و بررسي عوامل مختلف به درمان و رفع آن پرداخت. و در راه نيل به اين هدف، محاسبه روزانه، مراقبه و احساس حضور در محضر خداي تبارك و تعالي (46) ضروري به نظر ميرسد، كه ان شأالله در اين مسير بتوانيد با خواندن دعاهاي ابوحمزه ثمالي، مناجات شعبانيه و دعاي مكارمالاخلاق كسب انرژي كنيد. حضرت علي (7) ميفرمايند: «قلبها، اِدبار(47) و اِقبال (48) دارند،گاهي آدمي از امور معنوي استقبال ميكند و به اين امور، روي ميآورد، پس بايد از فرصت استفاده كرد، و گاهي قلب به اين امور پست ميكند، در اين حال او را رها كنيد و خود را وادار به مستحبات نكيند.(49) البته اين مطلب را نبايد از خاطر دور داشت كه اعمال انسان در اين امور دخالت زيادي دارد. و گاهي گناه موجب اِدبار قلب ميشود به هر حال آنچه از ما خواسته شده عبادت با حضور قلب است نه همراه با گريه و زاري لذا توصيه ما به شما اين است كه سعي كنيد حضور قلب پيدا كنيد، و دنبال آن نباشيد كه حتماً در نماز گريه كنيد چون گاهي همين خواسته و حساسيت زياد نسبت به آن مانع از توجه به عبادت و حضور قلب شما ميشود. اما در مورد حال و هواي خوبي كه در قم داشتهايد، اگر چه ما علت اقامت دو ماهه شما در اين شهر مقدس را نميدانيم لكن اين را بايد متذكر شويم كه هر چند شما سعادت آن را داشتيد كه تحت شرايطي مناسب مشغول زيارت و عبادت و ذكر شويد ولي خواهر عزيز اين را نيز بدانيد كه همة زندگي انسان اين نيست و وظيفه ما تنها دعا خواندن و رفتن به اماكن مقدسه نميباشد بلكه وظايف ديگري نيز بر عهده داريم كه نبايد قصوري در آنها صورت پذيرد. به عنوان نكتة آخر در نامة شما آمده بود كه در شهري غير مذهبي زندگي ميكنيد خواهر عزيزم، اگر چه محيط در تربيت و سازندگي انسان نقش حساسي دارد. لكن شما با توكل به خداي متعال و توسل به ائمة معصومين (:) و مطالعه در آيات الهي و خواندن كتب تفسيري و اخلاقي و... ميتوانيد خود را مجهّز به تقوي و ايمان و عمل صالح نماييد در نتيجه نه تنها محيط بر شما تأثيري نميگذارد و جنبههاي معنوي شما را كمرنگ نميكند، بلكه اين شمائيد كه ميتوانيد حتي محيط خود را متحول كرده و تحت تأثير انفاس قدسي خود قرار دهيد. كه در اين صورت با توجه به اينكه دينداري مشكلتر است، اجر و پاداش آن نيز بيشتر خواهد بود. چرا كه در روايت داريم «افضل الاعمال احمزها» يعني برترين و ارزشمندترين كارها دشوارترين آنهاست. آرزوي ما توفيق روزافزون شما، در طي مدارج عالي قرب به حق تعالي است. انشأالله.
پاورقي:
45- شيخ عباس قمي()، مفاتيح الجنان،دعاي ابوحمزه ثمالي .
46- «زيرا عالم محضر خداست...» امام خميني ()
47- ادبار: پست كردن.
48- اقبال: متمايل شدن، روي آوردن.
49- نهجالبلاغه، حكمت 193، اصل حديث:«ان للقلوب ءكوة و اقبالاً و ادباراً، فأتوها من قبل ءكوسا و اقبااًا، فان القلب اذا اكره عمي» دلها روي آوردني و پشت كردني است، پس دلها را آنگاه به كار واداريد كه خواهشي دارند و روي آوردني، زيرا اگر دل را به اجبار به كاري واداري، كور ميگردد.
|