جواب:
حضرت ولي عصر(عج) روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 هجري قمري به دنيا آمد، {V(اصول كافي، چاپ آخوندي، عربي، ج اول، ص 514، باب مولد الصاحب(ع))V}. پدرش ابا محمد حضرت امام حسن عسكري(ع) است كه در سال 260 هجري قمري به شهادت رسيد، {V(همان، ص 503)V}. مادر حضرت ولي عصر(ع) بانوئي است بنام ريحانه كه به او «نرگس»، «سوسن» و «صيقل» گفته مي شود، {V(جامع الرواة، ج 2، ص 464، فائدة ثالثه به نقل از خلاصة علاّمه)V}. حضرت ولي عصر(ع)، تا سال 260 هجري قمري تحت تربيت و سرپرستي پدر بزرگوارش مي زيست و در همان زمان از مردم پنهان نگه داشته مي شد و جز خواصّي از شيعيان امام حسن عسكري(ع)، كسي با آن حضرت ملاقات نداشت. حتي امثال ابو هاشم جعفري كه از خواصّ امام حسن عسكري است از وجود آن حضرت بي خبر بودند. ابو هاشم مي گويد: به ابا محمد حضرت امام حسن عسكري(ع) گفتم: جلالت تو مانع پرسش من است. آيا مي توانم سؤالي بكنم؟ امام فرمود: بپرس. گفتم: سرورم! آيا شما فرزندي داريد؟ فرمود: دارم. گفتم: اگر حادثه اي پيش آمد، او را در كجا ببينم؟ فرمود: در مدينه، {V(كافي، ج 1، ص 328، ح 2، باب الاشارة و النص الي صاحب الدار(ع))V}. يكي از كساني كه حضرت ولي عصر را ديده است، ابو عمرو عثمان بن سعيد است. عبدالله بن جعفر حميري مي گويد: من و ابو عمرو نزد احمدبن اسحاق رفتيم. وقتي همه اجتماع كرديم، احمد بن اسحاق به من شااره كرد كه درباره جانشين حضرت ابا محمد امام حسن عسكري(ع) از ابو عمرو بپرسم. به ابو عمرو گفتم: اي ابا عَمرو! مي خواهم از چيزي سؤال بكنم كه در آن شكي ندارم چون اعتقاد من و دين من اين است كه كره زمين از حجّت خدا خالي نمي ماند مگر چهل روز مانده به روز قيامت و چون آن روز برسد حجّت برداشته مي شود و راه توبه بسته مي شود و اگر كسي پيش از آن ايمان نياورده باشد، ديگر ايمانش به او سودي نخواهد بخشيد و آن افراد بدترين خلق خواهند بود. گرچه ايمان به اين دارم ولي مي خواهم اطمينان خاطر پيدا كنم و يقينم بيشتر گردد همانطوري كه حضرت ابراهيم از خداوند خواست كه به او كيفيت زنده كردن مرده ها را نشان بدهد و خداوند به او گفت: مگر ايمان نياوردي و او جواب داد: چرا، مي خواهم قلبم مطمئن شود و احمد بن اسحاق به من گفته است كه روزي از حضرت اباالحسن امام هادي(ع) پرسيدم: با چه كسي رفت و آمد كنم و دينم را از او بگيرم و حضرت امام هادي(ع) گفته است ابو عمرو مورد اعتماد من است و هر چه او گفته من گفته ام و همچنين احمد بن اسحاق گفت: از حضرت امام حسن عسكري پرسيدم: از چه كسي احكام دين خود را بگيرم و آن حضرت فرمود: ابو عمرو و پسرش مورد اعتماد من است. آنان از من هر چه براي شما گفتند، درست گفته اند. تو پيرو آنان باش و هر چه مي گويند اطاعت كن كه هر دو مورد اعتماد من هستند. اين، گفتار دو امام درباره توست. وقتي ابوعمرو حرفهاي مرا شنيد به سجده افتاد و گريست. پس از آن گفت: سؤالت را بگو. گفتم: آيا شما جانشين حضرت امام حسن عسكري(ع) را ديده اي؟ فرمود: به خدا قسم ديده ام گفتم: يك سؤال ديگر مانده است. گفت: بگو. گفتم: نامش چيست؟ گفت: سؤال از نام او بر شما تحريم شده است و اين دستور خود حضرت است نه دستور من زيرا خليفه چنين مي پندارد كه حضرت امام حسن عسكري وفات يافته و فرزندي از خود به جاي نگذاشته است و ميراثش تقسيم شده است. او مي پندارد خانواده امام حسن عسكري(ع) در بدر شده اند و كسي را ندارند. اگر اسم حضرت به زبانها بيفتد، تعقيبش مي كنند. پس از خدا بترسيد و از اين موضوع دست برداريد، {V(كافي، ج 1، ص 329 باب في تسمية من رآه(ع)، ح 1)V}. اين ابو عمرو و پسرش هر دو از جانشين هاي مخصوص حضرت ولي عصر(ع) هستند. حضرت ولي عصر(ع) پس از شهادت پدرش، ديگر جز نوّاب خاصّه كسي با او ملاقات نمي كرد مگر در موارد استثنائي. و از آن زمان كه حضرت امام حسن عسكري(ع) به شهادت رسيدند، غيبت امام زمان(ع) شروع شد. حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمود: براي قائم آل محمد(ص) دو غيبت در پيش است. يكي از آن دو كوتاه است و ديگري طولاني است. در غيبت كوتاه مدت، فقط خواص شيعه از جاي آن حضرت آگاهند و در غيبت طولاني خواصّ موالي از جاي آن حضرت باخبر هستند، {V(كافي، ج 1، ص 340، ح 19)V}. آن حضرت در غيبت صغري چهار نفر جانشين داشتند كه به «نواب اربعه» معروفند: عثمان بن سعيد عمري، محمد بن عثمان، حسين بن روح نوبختي و علي بن محمد سمري. غيبت صغري از سال 260 هجري قمري شروع و در سال 329 خاتمه يافت. و غيبت كبري از 329 شروع و تا وقتي كه خداوند بخواهد ادامه خواهد يافت، {V(شيعه در اسلام، علامه طباطبايي، ص 148، چاپ اول)V} در غيبت كبري، حضرت ولي عصر نايب خاصّ ندارد و هر كس ادعاي نيابت خاص كند، در ادعاي خود كاذب است. در روايات زيادي آمده است كه حضرت ولي عصر(ع) پس از پايان غيبت كبري ظهور و جهان را پر از عدل خواهد ركد. براي ملاحظه روايات مربوط به اين موضوع به كتاب «منتخب الاثر» نوشته آيةالله صافي مراجعه كنيد. در ص 247 باب 25 از مآخذ گوناگون روايات را آورده است. هم پيامبر اسلام(ص)، هم فاطمه زهرا(س) و هم امامان معصوم(ع) به وجود حضرت مهدي بشارت داده اند. به علاوه شيعه و اهل سنّت هم به وجود حضرت مهدي(ع) معتقد هستند. برخي از روايات اهل سنت به اين صورت است: پيامبر اكرم(ص) فرمود: {Hلا تذهب الدنيا حتي يملك العرب رجل من اهل بيتي يواطي ء اسمه اسمي H}؛{M جهان به پايان نمي رسد تا مردي از اهلبيتم كه همنام من است بر عرب حكومت كندM}»، {V(سنن ترمذي، ج 3، ص 343، چاپ مدنيه، مسند احمد، ج 1، ص 376)V}. پيامبر اكرم فرمود: {Hالمهديّ منّا اهل البيت يصلحه الله في ليلةH}؛ {Mمهدي از خاندان ما است و خداوند كار او را يك شبه روبراه مي كندM}»، {V(سنن ابن ماجه، ج 2، ص 928)V}. ام سلمه گفت: از رسول خدا شنيدم كه فرمود: {Hالمهدي من ولد فاطمه H}؛ {Mمهدي از فرزندان فاطمه است M}»، {V(همان، ص 1368)V}. پيامبر خدا فرمود: {Hيخرج في آخر امتي المهدي H}؛ {Mدر پايان امت من، مهدي خروج مي كندM}»، {V(المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 558)V}. در حديثي آمده است كه پيامبر اسلام فرمود: {Hيكون في امّتي المهدي H}؛ {Mمهدي، در امت من است M}»، {V(همان)V}. ام سلمه مي گويد: از پيامبر شنيدم كه فرمود: {Hالمهدي من عترتي، من فاطمه H}؛{M مهدي از خاندان من و از نسل فاطمه است M}»، {V(سنن ابي داود، ج 4، ص 107)V}. رسول خدا فرمود: {Hافضل العبادة انتظار الفرج H}، {V(فرائد السمطين، ج 2، ص 334، چاپ جديد)V}.
|