بازگشت

گروه: رجعت
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:رجعت
موضوع فرعي:رجعت و هدف آن
سؤال:رجعت و هدف آن را بيان كنيد؟


جواب:



1- رجعت از عقايد معروف شيعه است، و مقصود از آن در فرهنگ شيعه، بازگشت گروهي از امت اسلامي پس از ظهور حضرت مهدي(عج) و قبل از برپايي قيامت به دنيا است.

2- همان گونه كه اشاره شد، در رجعت همه مردگان يا همه شيعيانبه دنيا باز نميگردند، بلكه عدهاي مؤمنان خالص و كفّار و طاغيان بسيار شرور به اين جهان باز مي گردند.(1)

3- بازگشت گروهي از صالحان و يا تبهكاران به اين جهان امر شگفت آوري نيست، زيرا در امتهاي پيشين نيز گروهي پس از مرگ بار ديگر زنده شده و پس از مدّتي براي بار دوم درگذشتهاند،(2) مانند زنده شدن عزير پس از صد سال،(3) و موارد ديگري كه قرآن مجيد از آنها خبر داده است.(4)

4- در رجعت، بازگشت كنندگان به امر پروردگار عالم زنده مي شوند، هم چنان كه در قيامت همگان به امر و قدرت ذات اقدس اللَّه زنده مي گردند. اگر تعدادي به دست حضرت عيسي (ع) زنده شدهاند، آن هم به اذن الهي و قدرت خدادادي بوده است. قرآن مي فرمايد: (به خاطر بياور) هنگامي را كه خداوند به عيسي بن مريم گفت: ياد كن نعمتي را كه به تو و مادرت بخشيم... و هنگامي كه به اذن و فرمان من مردگان را زنده مي كردي.(5) بنابراين چنانچه رجعت به دعاي امام زمان(ع) صورت گيرد؛ باز به قدرت خدا انجام گرفته است؛ پس لازم نيست حتماً پيامبر باشد، بلكه به وسيله حجت الهي و به اذن خدا مي تواند صورت گيرد.

6- پس از اعتقاد به رجعت كه از عقايد شيعه است، ممكن است از تفاصيل و علت واقعي آن آگاهي نداشته باشيم، و اين هيچ گونه اشكال و سستي در عقيده ما ايجاد نميكند. مثل اين كه به وجود ملائكه ايمان داريم، چون قرآن از آن خبر داده است ولي تعدادشان چقدر است، نحوه وجودي شان چگونه است و كارهايشان به طور تفصيل چگونه است، اطلاع دقيق نداريم.

6- ممكناست علت واقعي رجعت براي ما روشن نباشد، ولي با توجه به روايات رجعت، چنين به نظر مي رسد كه بازگشت دو گروه از مؤمنان و كافران به زندگي دنيا، به منظور تكميل يك حلقه تكاملي گروه اوّل مؤمنان وچشيدن كيفر دنيوي گروه دوم كافران است.

به تعبير ديگر: گروهي از مومنان خالص كه در مسير تكامل معنوي با موانعي در زندگي خود رو به رو شدهاند و تكامل آنها ناتمام مانده است، حكمت الهي ايجاب مي كند كه سير تكاملي خود را از طريق بارگشت مجرّد به اين جهان ادامه دهند؛ شاهد و ناظر حكومت جهاني حق و عدالت باشند؛ و در بناي اين حكومت شركت جويند، چرا كه شركت در تشكيل چنين حكومتي از بزرگترين افتخارات است.

به عكس گروهي از منافقان و كافران جبار سرسخت علاوه بر كيفر خاص خود در رستاخيز بايد مجازات هايي در اين جهان، نظير آن چه اقوام سركشي مانند فرعونيان و عاد و ثمود، و قوم لوط ديدند ببينند، و تنها راه آن رجعت است.(6)

انسان معتقد به حكمت و عدل الهي، همان گونه كه معتقد است باطن اين عالم پاك و بر اساس عدالت و درستي بنيان شده، معتقد است روزي فرا مي رسد كه ظاهر تمام اين عالم همانند باطن مي شود و همان گونه كه باطن آن بر اساس عدل در جريان است، ظاهر آن نيز اين گونه مي شود و براي تحقق چنين امري، كساني كه مصداق تمام و كمال ظلم و عدل بودهاند، برانگيخته مي شوند تا حقيقت اين عالم نمايانده شود. اگر ظالمان اين دنيا را با كاميابي سپري كردهاند، گمان نرود كه واقعاً پايان آنها همين گونه است، زيرا مي دانيم كه قيامت، چيزي جز ظهور و تجسّماين عالم نيست، پس بايد سرانجام دنياي ظالمان و كافراني كه با كاميابي سپري كردهاند مانند معاويه، شكست و ذلّت باشد، تا در قيامت، ذلّت به صورت واقعي آشكار شود. به عبارت ديگر: همان گونه كه براي مؤمنان بايد مسير تكاملي آنها كه با موانعي در دنيا رو به رو بودهاند، برداشته شود تا اين مسير به پايان خود و سير تكاملي صعودي برسد، كافران خالص و ظالمان نيز بايد به نهايت مسير تكاملي نزولي خود برسند و حكومت و قدرتي كه باعث شده كه نهايت سير نزولي آشكار نشود، آشكار شود و رد قيامت طبق همين عذاب، يا نعمت الهي هويدا شود. بايد توجه داشت هنوز كساني مانند معاويه به عنوان انسانهاي درستكار نزد بسياري از مسلمانان شناخته مي شوند. البته اين نكته كه بيان شده، به عقل و دانش ما رسيده، امكان دارد مسايلي در فلسفه و علت آن بيان شده كه دست نيافتهايم، يا بسياري از مسايل طرح شود كه اصولاً فلسفه آن بيان نشده وي ا عقل ما نتواند به علت واقعي آنها دست يابد، اما آنها را به حكم عقل و منطق قبول مي كنيم چون از جايگاه خطاناپذير الهي صادر شده است. اين مسئله در پايان توضيح داده مي شود.

7- براي رجعت چندين دليل ذكر شده، حتي مرحوم شيخ حرعاملي در كتاب شريف الايقاظ من الهجعه دوازده دليل بيان نموده است. در اين جا به دو دليل اكتفا مي كنيم:

الف) اجماع اماميه (شيعه). مرحوم سيد مرتضي كه از بزرگان شيعه است مي گويد: خدا بعد از ظهور حضرت مهدي(ع) گروهي از كساني را كه قبلاً از دنيا رفتهاند، به اين جهان باز مي گرداند.دليل بر صحت اين عقيده آن است كه هيچ عاقلي نميتواند قدرت خدا را بر اين امر انكار كند، چرا كه مسئله محالي نيست. دليل بر اثبات اين عقيده، اجماع اماميه است، زيرا احدي از آنها با اين عقيده (رجعت) مخالفت نكرده است.(7)

ب) روايات. احاديث از ائمه اطهار(ع) در مورد رجعت فراوان است و به حد تواتر رسيده تا جايي كه مرحوم علامه مجلسي مي فرمايد: چگونه ممكن است كسي به صدق گفتار ائمه اهل بيت(ع) ايمانداشته باشد و روايات متواتر رجعت را نپذيرد؟ احاديث صريحي كه شمار آن به حدود دويست حديث مي رسد كه چهل و چند نفر از راويان موثق، و علماي اعلام در بيش از پنجاه كتاب آوردهاند.(8)

از امام صادق(ع) معناي آيه و يوم نحشر من كلّ أمة فوجاً؛ روزي كه از هر امتي، گروهي را زنده مي كنيم.(9) سؤال شد، فرمود: مردم چه مي گويند؟ سائل گفت: مردم مي گويند: آن روز قيامت است. حضرت فرمود: مگر در قيامت از هر امتي گروهي را زنده مي كنند و بقيه را زنده نميكنند؟ خير (مردم اشتباه مي كنند) اين آيه مربوط به رجعت است (نه قيامت، زيرا در قيامت همه محشور مي شوند، نه عدهاي، در صورتي كه اين آيه از زنده شدن گروهي سخن مي گويد).(10)

مأمون (خليفه دانشمند عباسي) به حضرت رضا(ع) عرض كرد: درباره رجعت چه مي فرماييد؟ حضرت فرمود: رجعت درست است. بازگشت بعضي از مردگان در امتهاي پيشين سابقه داشته و قرآن شاهد آن است، و پيامبر(ص) فرمود: آن چه در امتهاي گذشته بوده، در امت من نيز خواهد بود.(11)

پي نوشتها:

1. تفسير نمونه، ج 15، ص 555.

2. جعفر سبحاني، منشور عقايد اماميه، ص 241، ص 129.

3. بقره (2) آيه 259.

4. بقره (2) آيه 55 و 56 و 72 و 73 و 243؛ آل عمران (3) آيه 49.

5. مائده (5) آيه 110.

6. تفسير نمونه، ج 15، ص 559.

7. شيخ عباس قمي (صاحب مفاتيح الجنان) سفينه البحار، ج 1، ص 511، ماده رجع.

8. بحارالانوار، ج 53.

9. نمل (27) آيه 83.

10. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 5، ص 632 (ماده: رجعت).

11. مهدي موعود (ترجمه ج 51 تا ج 53 بحارالانوار، ص 1200).