بازگشت

گروه: نشانه هاي ظهور
 
 
مرکز پاسخگو:مؤسسه پيوند با امام
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:جامعه چگونه بايد باشد تا امام زمان(عج) ظهور كند بعضي مي گويند كه در جامعه زياد گناه و ناحقي بايد شود. آيا اين موضوعات صحيح است راهنمايي كنيد؟


جواب:



آيات زيادي در ارتباط با حضرت علي( نازل شده، كه مهمترين آنها عبارتند از : آيه تبليغ(67مائده)، آيه اطاعت اولي الامر(59نساء)، آيه ولايت (55مائده)، و آيه كريمه ولايت : انما وليكم ا... و رسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون (وليّتان خداست و فرستاده اش، و آنان كه ايمان آورده اند، كه نماز را به پا مي دارند، و زكات را درحال ركوع ادا مي كنند.)

آيه ولايت، به اتفاق فريقين (شيعه و سني)، در مورد علي( نازل گشته. طبري روايات متعددي را در اين رابطه نقل مي كند.(1) و زمخشري كه از اكابر علماي اهل تسنن است، به طور جزم مي گويد كه اين آيه در شأن علي ( نازل شده است. (2) فخر رازي نيز كه همچون زمخشري، از اكابر بر اهل سنت و جماعت است، اعتراف مي كند : اين آيه در شأن علي نازل گشته، و علما نيز اتفاق كرده اند كه اداي زكات در حال ركوع واقع نشده، جز از علي( (3)

و مهمتر از همه شأن نزول آيه مباركه اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا (4) در ارتباط با جريان غدير، و جمله معروف پيامبر ( من كنت مولاه فهذا علي مولاه (هر كس من مولاي اويم علي مولاي اوست) است كه به صورت متواتر از شيعه و سني نقل شده است. و از اولين كساني كه مقام ولايت را به حضرت علي ( تبريك گفتند، عمر و ابوبكر بودند. اما مسأله اصلي اينست كه اهل سنت معناي ولي را در آيه مذكور، صرفاً به محبت و ارادت خاصي كه مردم بايد نسبت به حضرت علي( داشته باشند، تفسير كرده اند، و معتقدند كه هر جا واژه ولي به كار برده شده، به معناي دوست مي باشد. اما شيعه اين مسأله را رد كرده است(5) ، و معتقد است كه اين آيه، ولايت و امامت حضرت علي( را پس از پيامبر، اثبات مي كند.

و اصولاً در مسأله ولاء و محبت ( و فضيلت حضرت علي()، شيعه و سني با يكديگر اختلاف نظر ندارند، مگر ناصبيها كه مبغض اهل بيت( هستند. (6)

و خود خلفاي سه گانه، بارها به فضيلت علي( بر خود، اعتراف كرده اند. اين ابوبكر بود كه گفت : اقيلوني، اقيلوني فلست بخيركم و عليٌ فيكم (7) (مرا رها كنيد، مرا رها كنيد؛زيرا من بهترين شما نيستم، در حاليكه علي در ميان شماست.) و عمر درباره خلافت ابوبكر مي گفت : كانت بيعة الناس لا بيبكر فلته من فلتات الجاهليه وقي الله المسلمين شرها فمن عادها الي مثلها فاقتلوه (8) يعني بيعت مردم با ابي بكر، يكي ازكارهاي بي رويه زمان جاهليت بود، كه خدا مسلمين را از شر آن محفظ نمايد. پس هر كس به سوي آن برگردد، ودوباره چنين كاري انجام دهد،او را بكشيد. و عمر بيش ازهفتاد مرتبه اعتراف كرد : لو لا عليٌ لهلك عمر (9)(اگر علي نبود، آبروي عمر مي رفت؛ و هلاك مي شد.) و در جاي ديگر معترف شد : لا ابقاني ا... لمعضلة لست فيها يا اباالحسن (10) يعني خدا مرا زنده نگه نگذارد، در مشكلي كه پيش مي آيد، و تو در آنجا نباشي.

و اينكه گفته مي شود علت اختلافات تشيع و تسنن، خصومت ايرانيها باعمر، بخاطر حمله به ايران توسط وي مي باشد، حرف بي معنايي است؛ و در تاريخ چيزي از اين خصومت ذكر نشده است. بلكه آنچه در تاريخ آمده، اين است كه مردم ايران، در ميان همه مللي كه اسلام را پذيرفتند، از يك امتياز خاص برخوردارند، و آن اينكه هيچ ملتي مانند ايران، به اين سهولت نظام فكري پيشين خود را رها نكرد؛ و آنچنان با جديّت و عشق و علاقه، درِ دل خود را به روي افكار و عقايد دين جديد باز نكرد.(11) در همه تاريخ چند هزار ساله اين كشور، تنها اسلام است كه تدريجاً اكثريت قاطعي بدست آورد؛ و مذهبها و مسلكهايي را از قبيل مانوي و مزدكي، پس از دو سه قرن به كلي ريشه كن ساخت. بساط بوداييگري را در مشرق ايران و افغانستان برچيد. و مسيحيت و يهوديت و زردشتيگري را در اقليت ناچيزي قرار داد. (12) و به قول دوزي، مستشرق معروف : مهمترين قومي كه تغيير مذهب داد،ايرانيان بودند. زيرا آنها اسلام را نيرومند و استوار نمودند، نه عرب. (13)

در پايان تذكر اين نكته خالي از لطف نيست. كه ما با برادران اهل سنت، نقطه هاي مشترك فراواني داريم،كه مي توانيم در برابر دشمنان مشترك، روي آنها تكيه و تأكيد كنيم. اهل سنت خود به چهار مذهب تقسيم مي شوند : حتمي ها، حنبلي ها، شامعني ها و مالكي ها. وجود اين چهار گروه سبب تفرقه آنها نشده، و هنگامي كه آنها حداقل فقه شيعه را به عنوان مذهب فقهي پنجمپذيرا كردند، بسياري از مشكلات و پراكندگي ها بر طرف مي شود. همانگونه كه در اين اواخر، بزرگ اهل سنت، رئيس دانشگاه الازهر مصر، شيخ شلتوت، گام مؤثري برداشت، و رسميّت فقه شيعه را در ميان اهل سنت اعلام داشت؛ و از اين طريق كمك مؤثري به تفاهم اسلامي كرد، و روابط دوستانه اي ميان او و مرحوم بروجردي، مرجع بزرگ عالم تشيع برقرار شد. (14)







منابع و مآخذ:

1. تفسير طبري،ج6،ص288و289

2. اكشاف (چاپ مصر 1373)،ج1،ص505

3. تفسير الكبير(طبع مصر سال1357)، ج12،ص30

4. سوره مباركة مائده/آيه 3

5. استاد مطهري دركتاب ولاء و ولايتها ص45 مي فرمايند : معناي آيه ا...ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور، اين نيست كه خدا دوست اهل ايمان است. بلكه اين است كه خداوند با عنايت خاص خود متقرب در شؤون اهل ايمان است، و اهل ايمان در حفظ و صيانت خاص پروردگارند.

6. ولاء و ولايتها، استاد مطهري، ص43

7. شرح ابن ابي الحديد، 6/20

8. همان، 2/23، 26؛ ملل و نحل، 1/30 ...

9. فصول المهمه، ابن صباغ

10. مناقب خوارزمي، 51تا 54

11. خدمات متقابل اسلام و ايران، مرتضي مطهري، ص145

12. همان، ص149

13. تاريخ ادبيات مستربرون، ج1،ص303

پنچاه درس اصول عقايد براي جوانان، ناصر مكارم شيرازي، ص235