جواب:
ميتوان گفت كه سؤال شما دو مرحله دارد اول سؤال از فلسفه غيبت و دوم اينكه چرا بقيه امامان غيبت نداشتهاند.
براي پاسخگويي به اين سؤال لازم است ابتدا غيبت را معنا كنيم .
منظور ما از غيبت ، نهان زيستي امام زمان (عج) است يعني گرچه در جامعه حضور دارند اما، ما ايشان را نميبينيم يا اگر ببينيم ، نميشناسيم.
در مورد علت غيبت ، در روايات اهل بيت (ع) نكات فراواني اشاره شده است كه به چند مورد آن اشاره ميكنم .
نكته قابل توجه اين است كه اهل بيت(ع) بسته به ميزان درك و فهم مخاطبان خود، پاسخهاي متنوعي دادهاند(1) و به اين ترتيب مراتب مختلف غيبت را نيز اشاره كردهاند .
1. امام صادق (ع) ميفرمايند: اجازه نداريم علت آن را بيان كنيم. حكمت غيبت او ، همان حكمتي است كه در غيبت حجتهاي پيشين وجود داشته است و پس از ظهور روشن خواهد شد.
چنانكه حكمت كارهاي خضر از شكستن كشتي و كشتن پسر بچه و . . . وقتي براي موسي روشن شد كه آن دو از هم جدا شدند .
2. آزمايش مردم
3. عدم آمادگي مردم درآن دوران
شيخ طوسي در توضيح اين مطلب ميفرمايد: خدا با ايجاد امام به لطف خود [نسبت به بندگان] جامة عمل پوشاند و حجت را بر مردم تمام كرد . بسط يد [و قدرت] امام لطف ديگري استكه به كوشش ما مربوط ميشود. تقويت قدرت امام در مواردي در توان ماست. بنا براين ما مكلف به آن هستيم و قدرت نديدن امام را بايد از چشم خود ببينيم. يعني غيبت امام تقصير خود ماست .
گفتم كه روي ماهت از ما چرا نهان است گفتا تو خود حجابي ورنه رخم عيان است
در مورد قسمت دوم سؤال شما كه فرموديد چرا بقيه اهل بيت غيبت نداشتهاند نكاتي قابل توجه است . -اهل بيت براي تبليغ دين و هدايت مردم منتظر شرايط زماني و مكاني مناسب بودند، از اين رو گاهي تقيه ميكردند و گاهي كه شرايط مناسب بود ، تبليغ مينمودند. پس در اصل مطلب بين آنان و امام زمان(عج) تفاوتي نيست و چون امامزمان(ع) در شرايط فعلي امكان تشكيل حكومت عدل جهاني را ندارند ظهور نميكنند .
2-امام زمان(عج) آخرين امام است بنابراين حفظ جان ايشان از واجبترين امور است. در مورد هيچكدام از امامان اينگونه نبود كه از قبل تولد ايشان ،دشمنان منتظر تولد و قتل ايشان باشند اما حتي قبل از تولد امام زمان (عج) منتظر تولد و قتل امام بودند، بنابراين خداوند تا مهيا شدن زمان مناسب ،ايشان را در حال غيبت قرار دادند.
منابع و مآخذ:
1. چشم به راه مهدي ، مقاله فلسفه غيبت ، ص 408 تا 43
ژپرسش:
چرا نور محمد (ص) اولين چيزي بود كه خدا بوجود آورد و اگر چيز ديگر است بنويسيد؟
ژپاسخ:
آنچه شما پرسيديد در واقع اشاره به حديثي است كه اول چيزي كه خداوند خلق كرده است ، نور نبي خود حضرت محمد(ص) است. اين موضوع در روايات با الفاظ مختلف مشاهده مي شود مانند : اولين مردم در آفرينش و آخرين آنان در برانگيخته شدن روز قيامت من هستم(1)، در هر صورت سؤال اين است كه چگونه ايشان اولين چيزي است كه خدا بوجود آورده؟ در اين باره نكاتي را تقديم مي كنم .
1ـ اعتقاد به اين مسأله از واجبات اعتقادي نيست و در اين زمينه اختلاف نظر بين اهل فن وجود دارد.
2ـ بحث علمي دقيق در اين باره نيازمند اطلاع از اصطلاحات فلسفي، كلامي است، بنابراين آنچه به شما تقديم ميكنيم، خارج از فضاي بحث كارشناسي دقيق و براي فهم شما نوشته شده است.
تذكر اين نكته نيز لازم است كه منظور از اينكه پيامبر اولين مخلوق هستند همين جسم مادي ايشان نيست كه مثلاً چند هزار سال قبل آفريده شده است و بعد از چند هزار سال دوباره متولد شدهاند بلكه حقيقت وجود ايشان منظور است.
3-توضيح مطلب به اين شرح است: (2)
الف ـ همه ميدانيم كه دنيا بر قاعدة علت و معلول بر پا است. تا علتي نباشد معلولي نيست، همه انسانها بصورت فطري به اين مسأله آگاهند، مثلاً وقتي صداي بسته شدن در ميآيد شما بلافاصله و ناخودآگاه به سمت در نگاه ميكنيد، يعني ميخواهيد بدانيد علت بسته شدن در چه بود؟ آيا كسي وارد شد، باد در را بست يا دليل ديگري داشت؟ در تمام مراحل خلقت و زندگي اين قاعده وجود دارد.
ب ـ بين علتها و معلولها تناسب و سنخيت وجود دارد. يعني وقتي گرسنه هستيد و غذا ميخوريد، نتيجة آن سير شدن است نه چيز ديگر. مثلاً غذا بخوريم و بچهاي متولد شود! يا غذا بخوريم و لولة آب بتركد! بين خداوند و چيزي كه او ميآفريند هم بايد سنخيت وجود داشته باشد، چون خداوند مستقيماً ماده را خلق نميكند، بدليل عدم سنخيت .
ج ـ در آفرينش تمام مخلوقات عالم، اين تناسب و سنخيت بين علت و معلول وجود دارد. خداوند ماده و جسم نيست، بنابراين بطور مستقيم ماده و جسم را خلق نمي كند بلكه ابتدا موجودي را ميآفريند كه بيشترين سنخيت را با او دارد و به اين ترتيب خلقت مرحله به مرحله و با چند واسطه به درجات نازل خود ميرسد. اينجاست كه ميگوييم: اول چيزي كه از خداوند بلاواسطه صادر شد ، نور نبي بود كه برترين موجود عالم و داراي حداكثر سنخيت با علت وجود خود يعني ا... تعالي است، تعبيرهاي ديگري نيز نظير صادر اول ، تجلي اول ، نور اول ، عقل اول و مانند آن نيز گفته شده است.
در هر صورت اين تعدد و كثرت در موجودات كه مي بينيم در مراحل مختلف آفرينش و پله به پله و با رعايت تناسب و سنخيت معلولها و علتها بوجود آمده و به اين شكل نيست كه مثلاً خداوند در آن واحد هم انسان و هم گربه را بيافريند.
منابع و مآخذ :
1-ميزان الحكمه ، ج9، حديث19515
2-تقريرات درس خصوص، استاد علي سائلي
3-چهل حديث، امام خميني، ص 646
|