بازگشت

گروه: نشانه هاي ظهور
 
 
مرکز پاسخگو:مؤسسه پيوند با امام
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:گويند هنگامي كه امام ظهور كند تمامي فقهاي آن دوره با ايشان دشمن مي شوند، آيا چنين چيزي صحت دارد؟ روايتي موجود است؟


جواب:



آنچه از روايات بدست مي آيد، اينست كه امام( ، دشمنان سخت گير و كينه توزي در برابر خود خواهد داشت. معارضاني كه در مقدمات نهضت اخلال مي كنند، و پس از پيروزي نيز در نابودي آن خواهند كوشيد. كندوكاو دربارة مخالفان، نشان مي دهد سواي مستكبران بيدادگر كه در سرلوحه قهر سپاه مهدي قرار دارد، بيشترين كارشكنيها از جانب كساني است كه ادعاي موافقت با امام را دارند، و خود را از منتظران مهدي مي دانند. اينان امام را نه به خاطر پياده كردن اسلام اصيل، بلكه براي همراه كردن امام با آرزوها و هوسهاي خود مي خواهند. پس از پيوستن به امام، چون كارها را بر وفق مراد خود نمي بينند، و ناچارند ازمنافع نامشروع خود درگذرند، به توجيه اهداف خود روي مي آورند، وبا سلاح دين و مذهب به جنگ امام مي روند. (1) كه در روايات متعددي به اين گروه اشاره شود، كه با بررسي و دقت پيرامون آنها،به اين نتيجه مي رسيم كه مسأله دشمني تمامي فقهاي آن دوره با حضرت مهدي( در هيچكام مطرح نشده است.

در اينجا به بررسي برخي از اين روايات مي پردازيم :

امام صادق( مي فرمايند : چه بسيار از كساني كه ادعاي پيروي او را دارند، ولي پس از ظهور حضرت از او روي برميگردانند(2) مسأله روي گرداني مدعيان دينداري، در دوران پيامبران گذشته نيز به چشم مي خورد. لذّت طلبي و راحت طلبي بعضي افراد، باعث مي شود كه دين را به گونه اي توجيه كنند، كه با رفاه آنها در تزاحم نباشد. آنان بيشتر دنبال آن دسته از احكام ساده و بدون دردسرند، كه دنيايشان را در خطر نيندازد.

در تاريخ اسلام آمده است كه جمعي از مسلمانان مكه، پيش از هجرت به مدينه خدمت پيامبر رسيده، ابراز داشتند كه مورد آزار دشمنانيم، اگر اجازه دهي، با دشمنان مي جنگيم. پيامبر فرمودند : اكنون مأمور به مبارزه نيستيم، دست نگاه داريد، نماز بخوانيد و زكات دهيد.پس از هجرت به مدينه و ايجاد آرامشي نسبي در آن شهر، پس از آنكه دستور جهاد نازل گشت، زبان به اعتراض گشودند كه خدايا چرا فرمان نبرد دادي، و آن را مدّتي به تأخير نينداختي؟ قرآن ريشه ترس و وحشت آنان را راحت طلبي ميشمرد، و مردم را نسبت به فرجام آنان هشدار مي دهد. (3) انقلاب جهاني امام زمان، بدون گذشتن از آتش و خون به پيروزي نمي رسد. در







نبرد محرومان با مستكبران، برق تيغ بلا ايمانها را به آزمايش در مي آورد. مؤمنان راستين پيشاپيش به استقبال رفته، خود را براي بلايا آماده مي كنند، ولي راحت طلبان با دستاويز قرار دادن مذهب، در پي توجيه وضع و پايگاه خويش هستند. اين گروه همانها هستند كه در دوران غيبت، راحت طلبي سبب همدستي آنان با زور و ستم شده است، و به هنگام ظهور امام نيز نميتوانند شيوه زندگي را تغيير دهند، و براي ادامه زندگي بدون دردسر و به دور از غوغا و مبارزه، با حضرت همراه نميشوند.(4)

در حديث ديگر از امام صادق( درباره مخالفان مهدي( چنين آمده است : آزردگيهايي كه مهدي ما از سوي نادانان روزگار خود متحمل مي شود، بيش از زحماتي است كه به پيامبر از جاهلان زمان خود وارد شده. گفتم : چگونه فرمود: پيامبر در زماني برانگيخته شد، كه مردم سنگ و درخت و چوب مي پرستيدند، قائم آنگاه كه قيام مي كند، مردم عليه او قرآن را تأويل مي كنند. به خدا سوگند عدالت همانند سرما و گرما، وارد سراهاي آنان خواهد شد.(5) و در روايتي ديگر ميفرمايند: در وقت ظهور،قائم ما برايتان سخناني مي گويد، كه تاب شنيدن آنرا نداريد. عليه او در رميله شورش خواهيد كرد. او با شما جنگيده، شما را نابود خواهد كرد. (6) پيامبر با كافران بي پرده روبرو بود، كه از اعلان دشمني ابايي نداشتند، و آشكار با اسلام و پيامبر مي جنگيدند. ولي اين دسته از معارضان مهدي پينه بر پيشاني دارند، و در ميان مردم به زهد و ورع مشهورند، و با سلاح دين به جنگ امام مي روند... و اينكه در حديث دوم آمده است كه سخناني براي شما مي گويد، نشانگر آن است كه اين گروه از مخالفان امام، از شيعيان هستند، و همگي بدست امام از ميان مي روند. (7)

دوست عزيز! همانطور كه ملاحظه فرموديد، از روايات اينگونه استنباط مي شود، كه برخي مخالفان مهدي ( از علما هستند، و با علم اندك خود بر عليه امام دست به تأويل قرآن مي زنند. اما اينكه همه علما يا تمامي فقها در زمان ظهور به دشمني با حضرت مهدي( برخيزند، مورد تأييد روايات نمي باشد. اما از سوي ديگر وقتي به تاريخ دوازده قرن گذشته بازگشته، از همان آغاز تا به انجام نظر افكنيم شاهد جلوه ها و مشكل گشائيهاي آن حضرت بر جمعي از مردم مي شويم، كه در ميان آنان وقوع امدادهاي گوناگون از آن حضرت برفقيهان برگزيده ـ كه زمامداران دين و اعتقاد مردم در دوران غيبت ايشانند ـ به چشم مي خورد؛ كه از طرفي نشانگر حضور هميشگي آن امام بزرگوار در صحنه رهبري اين دوران است، و از طرف ديگر نشان دهنده اينست كه اگر چه بعضي علما و احياناً فقها جزء ياران امام نبوده، مورد تأييد حضرت نمي باشند، اما فقها و علماي بسياري هستند كه ميراث دار انبياء بوده، مورد تأييد امام زمان مي باشند. و چنين كساني در زمان ظهور نيز جزء ياران آن حضرت مي باشند. امام مهدي( در يكي از توقيعات خود درباره ايشان مي فرمايد : مَن كان مِن الفُقهاء، صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهواه مطيعاً لامرمولاه فللعوام ان يقلدوه(8) يعني (هر كدام از فقها كه نفس خويشتن را نگه دارد، و حافظ دينش باشد و با هوا و هوس خود مخالفت كند، و از فرمان مولايش اطاعت كند، بر عموم مردم واجب است كه از او تقليد كنند.)

و از جمله فقها و علمايي كه توفيق شرفيابي به محضر مبارك حضرت مهدي( را پيدا كردند، مي توان به شيخ صدوق، شيخ مفيد، سيدبن طاووس، علامه حلي و مقدس اردبيلي اشاره كرد. در احوالات سيد بن طاووس، كه از بزرگان علماي شيعه و از معاريفي است كه مشهور است كه مكرر از فيوضات حضرت ـ در خواب و بيداري ـ بهره مند شده است، چنين آمده است : ايشان آنچنان آشنايي و شيفتگي با حضرت مهدي( داشتند، كه حتي ايشان را از آهنگ كلامشان مي شناختند. و خود داستان سحرگاهي را نقل مي كند، كه در سرداب مقدس دورادور مناجات حضرتش را در آن مكان شاهد بوده، نواي ملكوتي حضرتش را مي شنيده، كه زبان به دعاي بر شيعيان گشوده، و به پيشگاه خداوند عرضه داشته اند. (9) خدايا شيعيان ما از پرتو نور وجود ما و زيادي سرشت ما سرشته شده اند، چه بسا كه آنان به اتكاء دوستي و ولايت ما مرتكب گناهان زيادي مي شوند... خدايا آنان را به بهشت خود داخل نموده، و از آتشت بر كنار و محفوظ دار؛ و ايشان را در كنار دشمنان ما در دوزخ غضب خود قرار مده.(10) و شيخ مفيد كه سرآمد شاگردان شيخ صدوق است، اين افتخار را يافته كه در سه نوبت، نامههايي به خط خود آن حضرت از ناحيه مقدسه دريافت داشته، مخاطب ابلاغات مستقيم آن حضرت قرار گيرد. كه در فرازي از آنها چنين آمده است :

ما در رعايت حال شما كوتاهي نمي كنيم، و ياد شما را از خاطر خود نمي بريم،كه اگر جز اين بود، گرفتاريها به شما روي ميآورد، و دشمنان شما را در هم مي شكستند.(11)

با تشكر از شما كه سؤال خود را با مطرح نموديد. اميد داريم پاسخ ارائه شده، ابهام شما را برطرف نموده باشد.



التمــاس دعـــا،خـدانگهــــدار

















ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مآخذ :

1. چشم به راه مهدي(،جمعي از نويسندگان مجله حوزه، ص384

2. ميزان الحكمه، ري شهري، ج1، ص292

3. تفسير قمي، علي ابراهيم قمي، ج1،ص144 ذيل آيه 144 سوره مباركة نساء

4. چشم به راه مهدي( ،جمعي از نويسندگان مجله حوزه، ص386

5. الغيبة نعماني، 297

6. بحارالانوار، ج52،ص375

چشم به راه مهدي(،جمعي از نويسندگان مجله حوزه، ص391

7. ر،ك : بحارالانوار، ج2، ص88،روايت 12

8. برآ، اي آفتاب صبح اميد كه در دست شب هجران اسيرم، صدرالدين هاشمي دانا، ص108

9. مشروح اين داستان و كلمات حضرت مهدي( را در كتاب جنة المأوي،حكايت55 ، و نجم الثاقب، حكايت 19، ملاحظه فرماييد. اين دو كتاب تأليف مرحوم حاج ميرزا حسين نوري مي باشد.

بحارالانوار، ج53، ص175