بازگشت

گروه: نشانه هاي ظهور
 
 
مرکز پاسخگو:مؤسسه پيوند با امام
موضوع اصلي:مهدويت
موضوع فرعي:مهدويت
سؤال:1- علائم ظهور امام زمان (عليه السلام)

2- اعتقاد به مهدوديت وامام زمان (عليه السلام)

3- شخصيت سيد حسني

4- جزيره خضراء (مكان زندگي امام زمان (عليه السلام) ) وانطباق آن بامثلث برمودا .


جواب:

1- علائم ظهور امام زمان (عليه السلام):

نشانه هاي ظهور حضرت مهدي _ عليه السلام را _ كه دركتاب حديث روايت شده _ به سه نوع تقسيم مي كنند :

اول : نشانه هايي كه از انحرافات بوجودآمده كه دركشورهاي اسلامي و غير اسلامي سخن مي گويد , اين علائم , نشانه هايي تيستند كه مقارن ظهور حضرت مهدي باشند , بلكه ممكن ايت دهها سال قبل ازظهور حضرتش بوجود آيند .

دوم : نشانه هايي كه سالياني اندك قبل از ظهور حضرت اتفاق مي افتد ونزديك قيام آن بزرگوارند . اما دليل بر خروج امام ( درهمان سال نمي باشند , بلكه ازانواع پيشگوييهايي از حوادث آينده اند كه درقرنهائي پس از زمان صدور آن احاديث صورت واقع به خود گرفته اند .

سوم : نشانه هاييكه درسال ظهور حضرت مهدي ( يا سال قبل ازظهور رخ مي دهد .

نوع سوم نيز خود به دو گونه تقسيم مي شود :

اول : نشانه هاي غير حتمي : يعني نشانه هايي كه ممكن است واقع شوند ويا واقع نشوند .

نظير : كم رنگ شدن ارزشها , پيروي از نابخردان , رخت بربستن عفت عمومي , زن سالاري , رواج كفر والحاد و بي ديني , ... و بسياري فجايع ديگر كه با عبارات گوناگون در روايات پيشوايان ما ذكر شده است .(1)

دوم : نشانه هاي حتمي : كه قابل شك وترديد نيست وحتما اتفاق خواهد افتاد .





نظير :خروج سفياني,خروج سيد حسني , نداي آسماني , نزول عيسي مسيح ( واقتداي او به حضرت مهدي ( (2)

لازم به ياد آوري است كه روايات علائم ظهور متاسفانه مصون از تحريق نمانده , به ويژه توسط حكومتهاي استبدادي كه ازظهور دادگستر جهان در هراسند , في المثل دردوران خلفاي بني اميه و بني عباس , افرادي به عنوان مهدي بر عليه دستگاه حاكمه وقت قيام و نهضت مي نمودند وبدان وسيله عده اي را بر دور خويش جمع مي كردند خلفاي وقت چون مي ديدند اصل احاديث مهدي قابل انكار نيست لذا حيله ديگري انديشيدند تا بدان وسيله مردم را منصرف سازند وكار نهضت علويين را مختل نمايند . بدان منظور علائم محال را جعل كردند تا مردم در انتظار آن علائم بنشينند و دعوت علويين را اجابت نكنند .(3)

2- اعتقاد به مهدويت وامام زمان (

مسئله مهدوديت دراسلام _ وبالاخص درتشيع _ يك فلسفه بزرگ است , اعتقاد به ظهور منجي است , نه درشعاع زندگي يك قوم ويك ملت ويا يك منطقه ويا يك نژاد , بلكه درشعاع زندگي بشريت . مربوط به اين نيست كه يك منجي بيايد ومثلاً شيعه را يا ايران را يا آسيا رال يا مسلمانانجهان را نجات دهد , مربوط به اين است كه يك منجي و مصلح ظهور كند وتمام اوضاع زندگي بشر را درعالم دگرگون كند ودرجهت صلاح وسعادت بشر تغيير بدهد.

مولا علي _ عليه السلام _ با اشاره به ظهور مهدي موعود (چنين مي فرمايند :

حتي تقوم الحرب بكم علي ساق باديا نواجذها , مملوئه اخلافها , حلوا رضاعها , علقها عاقبتها , الاوفي غد , وسياتي غد بمالا تعرفون _ ياخذ الوالي من غير ها عمالها علي مساوي اعمالها وتخرج له الارض اما ليذكبدها وتلقي اليه سلما مقاليدها فيريكم كيف عدل السيره ويحيي ميت الكتاب والسنه . (4)

جنگ قدعلم خواهد بود كه درحالي كه دندانهاي خود رانشان مي دهد . پستانهايش پراست و آماده است . شروع كار شيرين است وعاقبت آن تلخ . همانا فردا _ و فردا چيزي ظاهر خواهد كرد كه او را نمي شناسيد وانتظارش را نداريد _ آن حاكم انقلابي هر يك ا زعمال حكومتهاي قبلي را به سزاي خويش خواهد رسانيد , زمين پاره هاي جگر خود را ازمعادن وخيرات وبركات براي او بيرون خواهد آورد وكليدهاي خودرا با تمكين به او تسليم خواهد كرد , آن وقت به شما نشان خواهد داد كه عدالت واقعي چيست, وكتاب خدا وسنت پيامبر را احياء خواهد كرد .

علي _ عليه السلام _ نيزاازيك آينده عبوس وخشمناك و جنگهاي وحشت زا ياد مي كند ولي علي در پايان اين شب سيه يك سفيدي ميموني را نويد مي دهد . قرآن كريم هم مي فرمايد:

ولقدكتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون (5) ما ازپيش اطلاع داده ايم كه وارث اصلي زمين , بندگان صالح و شايسته ماخواهد بود ( براي هميشه زمين دراختيار ارباب شهوت وغضب وبندگان جاه ومقام واسيران هواي نفس نخواهد بود .)

واين فلسفه بزرگ مهدوديت است , درعين اينكه پيش بيني يك سلسله تكانهاي شديد ونابسامانيها وكشتارها و عدالتي هاست . پيش بيني يك آينده سعادت بخش و پيروزي كامل عقل بر جهل , توحيد بر شرك ,ايمان برشك،

عدالت بر ظلم , سعادت بر شقاوت است لهذا نويد وآرزو ست .

اللهم انا نرغب اليك في دوله كريمه تغربها الاسلام واهله وتذل بها النفاق واهله وتجعلنا فيها من الدعاه الي طاعتك والقاده الي سبيلك وترزقنا بها كرامه الدنيا والاخره (6)

3- شخصيت سيد حسني :

بنا بروايات ائمه (, سيد حسني مردي از بزرگان شيعيان است كه درايران و ازناحيه (( ديلم وقزوين )) (كوهستاني شمالي قزوين كه يك قسمت آن ديلمان نام دارد) خروج و قيام مي كند . مردي خداجو وبزرگواراست كه ادعاي امامت ومهدويت نمي كند , وكارش بالا مي گيرد وپيروان بسيار پيدا مي كند , واز محل خود تا كوفه را از ظلم و جور و فسق و فجور پاك مي سازد , ومطاع ورئيس است ومانند سلطان عادلي حكومت مي كند , وهنگامي كه با سپاهيان وياران خود در كوفه است به او خبر مي دهند كه امام قائم عليه السلام با ياران و پيروان خود به نواحي كوفه آمده است , سيد حسني با لشكريان خود با امام عليه السلام ملاقا مي كند , اما م صادق ( فرموده اند : كه سيد حسني امام را مي شناسد اما براي آنكه به ياران و پيروان خود امامت و فضايل امام را ثابت كند آشنائي خود را آشكار نمي سازد , واز امام مي خواهد كه دلائل امامت و ماريثي كه از پيامبران نزد اوست ارائه دهد . وامام ( ارائه مي فرمايند و معجزاتي آشكار مي فرمايد , و سيد حسني با امام بيعت مي كند و پيروان او نيز با امام بيعتمي كنند , بجز گروهي حدود چهار هزار نفر كه نمي پذيرند وبه امام ( نسبت سحر وجادوگري مي دهند , وامام ( پس از سه ورز موعظه ونصيحت , چون نمي پذيرند وايمان نمي آورند ,دستور قتل آنها راصادر مي فرمايند وهمه آنان به فرمان امام كشته مي شوند .(7)

4- جزيره خضراُ وانطباق آن بر مثلث برمودا :

ماجراي جزيره خضرا سابقه اي 700 ساله دارد . براي نخسين بارمردي به نام علي بن فاضل مازنداراني , درسال 699 قمري ادعا كرد كه به جزيره خضرا سفر كرده است وآنجا سرزمين خوش آب و هواو محل زندگي امام عصر(عج)وفرزندان وياران ايشان است وحكومت واداره اين جزيره نيز به دست فرزندان امام عصر(عج) است ونعمت درآنجا به وفور يافت مي شود وهمگي درآسايش و راحتي به سر مي برند و هيچكس اجازه ورود به محدوده اين جزيره وسرزمين را ندارد , مگر اينكه از محبان ومواليان آن حضرت باشد . واگر دشمني قصد ورود به آنجارا داشته باشد به قدرت خداي متعال دچا رطوفان شده ونابود مي گردد ودور تا دور جزيره را آبهاي سفيد و شيرين فراگرفته است . وي درباره موقعيت جغرافيايي جزيره خضرا وساير مناطقي كه دركنار اين جزيره يا مسير اين جزيره قرار دارند توضيحي نداده است وبه همين علت عده اي با استفاده از آخرين نقطه اي كه ايشان درمسير حركت خود ذكر كرده اند , چنين استنباط كرده اند كه اين جزيره د ردرياي مديترانه قرار دارد وعده اي نيز آنرا دراقيانوس ا طلس پنداشته اند.

البته اين داستان را مرحوم مجلسي د ربحارالانوار ودربابي جداگانه آورده است وتوضيح داده كه من دليل معتبري بر آن نيافتم .(8)

اما دررابطه با اينكه آيا داستان جزيره خضرا و سفر علي بن فاضل مازنداراني صحت دارد ياخير؟ عده اي از علما آن را تاييد كرده و عده اي نيزپذيرفته اند واحاديثنيز به آن اشاره نكرده است واز نظر سند نيز گفته اند محل اشكال است , زيرا اين فرد يعني علي بن فاضل ناشناخته است وبه علاوه اين داستان مهم را كساني كه هم عصر وي بوده اند نقل كرده اند بنابراين طبق نظر بسياري ازعلما هيچ واقعيتي ندارذ.(9)بنابراين اصل روايت جزيره خضراء محل ترديد جدي است تا چه رسد به انطباق آن بر مثلث برمودا(10)



)رجوع شود به : روضه كافي ص 36-42 .بحارالانوار ج52 ص254

منتهي الامال , زندگي امام دوازدهم ص 106-107 وبسياري كتب ديگر كه علائم وفتن را ذكر كرده اند .

(2)سايت اينترنتي شيعه سرچ

(3)دادگسترجهان

(4)نهج البلاغه , خطبه 136

(5)انبياء /105

(6)از فقرات دعاي افتتاح

(7)منتهي الامال, زندگي امام دوازدهم ص104-103

بحارالانوار 53 ص 15-16 , كفايه الموحدين ,ج 2ص 842-843

(8)بحارالانوار , محمد باقر مجلسي ,ج 52 ص 159 باب 24

(9)براي اطلاع بيشتر ر.ك: جزيره خضرا افسانه يا واقعيت , سيد جعفر مرتضي عاملي , ترجمه محمد سپهري , جزيره خضراافسانه ياواقعيت , محمدتقي شوشتري وابراهيم اميني .جزيره خضرا وتحقيقي پيرامون مثلث برمودا , ناجي نجار, ترجمه وتحقيق علي اكبر مهدي پور .

درطول سالهاي گذشته وقايعي درمثلث برمودا اتفاق مي افتد كه داستان جزيره خضرارا دوباره تجديد مي كند . اين مثلث درغرب اقيانوس اطلس و بين جزاير برمودا , پورتوريكه و شبه جزيره فلوريدا قراردارد وطي سالهاي گذشته وقايعي عجيب درآن اتفاق مي افتد ومسافراني كه از آن عبور مي كنند دچار حادثه مي شوند, برخي ازآنها درآخرين تماس هاي خود با مراكز راديويي مشاهدات خود را نقل مي كنند وخبر از جزيره اي كه تاكنون آنرا مشاهده نكرده اند مي دهند واذعان مي كنند اطراف اين جزيره را آب هاي سفيد و شيرين فرا گرفته است .

(10)برسش و پاسخ ها , دفتر دوم - نهادنمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها