جواب:
همان گونه كه بيان فرمودهايد، آيات قابل توجهي دربارة امام زمان 7 در قرآن كريم آمده است، اما آيهاي كه به نام آن حضرت تصريح كرده باشد، وجود ندارد.
از آن جا كه شايد دوست داشته باشيد بدانيد چرا نام امامان معصوم: در قرآن كريم نيامده است، توجه شما را به مطالب زير در اين باره جلب ميكنم:
هر چند در قرآن آياتي وجود دارد كه به گفتة شيعه و اهل سنت، جز بر عليو برخي ديگر از امامان: بر هيچ كس ديگري قابل انطباق نيست همچون آية ولايت (مائده، 55)، آية مباهله (آلعمران، 61) و... ولي به خاطر مصالحي نام آن حضرت بصراحت در قرآن نيامده است. يكي از دليلهاي نيامدن نام امامان: در قرآن اين است كه قرآن تنها كليات مسائل را بيان كرده و تبيين جزئيات آن، به پيامبر9 واگذار شده است. شخصي به نام ابيبصير گويد: از امام صادقپرسيدم: مردم ميگويند چرا از حضرت عليو اهلبيت او ناميدر قرآن كريم نيامده است؟ امامفرمودند: به كساني كه چنين اعتراضي ميكنند، بگوييد همان گونه كه نماز در قرآن آمده، ولي سه يا چهار ]ركعت[ بودن آن مشخص نشده و پيامبر9 آن را براي مردم تفسير كرد همچنين زكات ]در قرآن[ نازل شده ولي مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا9 آن را براي مردم تفسير كرد و... همين طور در قرآن نازل شده است كه ئگطيعوا اللّه وئگطيعوا الرسول وئگولي الأمر منكم از خدا و رسولش و اولي الامر اطاعت كنيد. (نسأ، 59) اين آيه دربارة علي و حسن و حسين: نازل شده و پيامبر9 فرمود: هر كه من مولاي اويم، پس علي مولاي اوست. ]يعني همان گونه كه تفسير جزئيات نماز، زكات و حج به پيامبر9 واگذار شده كه دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ كنند، معرفي اولي الامر نيز به ايشان واگذار شده و پيامبر9 نيز آنها را به مردم معرفي كردند.[ سپس امام صادقساير آيات و رواياتي را كه در اين باره آمده فرموده است.(ر.ك: غايةالمرام، محدّث بحريني، ص 265، چاپ سنگي، حديث سوم، باب 59، فصل دوم از مقصد دوم.)
يكي ديگر از حكمتهاي نيامدن نام عليو اهلبيت: در قرآن اين است كه در اين كتاب الهي، آياتي دربارة اهلبيت: نازل شده كه بسان تصريح به نام آنان و بهتر از تصريح است مانند آية 55 سورة مائده كه ميفرمايد: وليّ و سرپرست شما تنها خداوند و پيامبرش و افراد مؤمن هستند. افراد مؤمني كه نماز برپاي داشته و در حال ركوع زكات ميدهند. دانشمندان شيعه و اهلسنت نقل كردهاند كه فقط حضرت عليدر حال ركوع انگشتر خود را به فقير داد.(ر.ك: پيام قرآن، آيتالله مكارم شيرازي، ج 9، ص 201 ـ 213، انتشارات مدرسة اميرالمؤمنين.) در نتيجه تفاوتي نداشت كه خداوند متعال بفرمايد: سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت عليهستند يا اينكه صفاتي را از آن حضرت نقل كند كه منحصر به فرد و تنها بر حضرتعليمنطبق باشد. و كسي كه به دنبال حقيقت باشد از هر دو گفتار يك مطلب را ميفهمد با اين تفاوت كه اگر نام حضرت عليبصراحت در قرآن ميآمد، به احتمال قريب به يقين نا اهلان قرآن را تحريف كرده، به خاطر دشمني با آن حضرت و محو و حذف نام ايشان از قرآن، در قرآن دست ميبردند چنانكه تا مدتي تدوين احاديث پيامبر اكرمرا به همين منظور ممنوع كردند ولي در صورتي كه با ذكر اوصاف گفته شود، ديگر افراد نا اهل دست به تحريف آيات قرآن نزده و ولايت اميرمؤمنان علينيز براي حقيقت جويان روشن ميشود.
شيعه و اهلسنت متفقند كه پيامبر9 فرمود: من از ميان شما ميروم و دو چيز گرانبها در بين شما به يادگار ميگذارم كه اگر به آن دو متمسك شويد، هيچ گاه گمراه نميشويد. كتاب خدا و اهل بيتم. خداوند دانا به من خبر داده كه اين دو هيچ گاه از يكديگر جدا نميشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.(تنها در غايةالمرام، ص 211 ـ 235، 82 منبع از اهل سنت و 39 منبع از شيعه آمده است كه اين حديث را نقل كردهاند.)
ولي عدّهاي چون عمربنخطاب در مريضي منجر به وفات پيامبر9 فرياد برآوردند كه كتاب خدا ما را كافي است و اجازه ندادند وصيت پيامبر9 نوشته شود چون ميدانستند كه ميخواهد دربارة اهلبيتش وصيت كند.(اجتهاد در مقابل نص، سيدعبدالحسين شرفالدين، ترجمة علي دواني، ص 167 ـ 181، نشر كتابخانة بزرگ اسلامي.)
پس يقين بدانيد كه اگر حتي در يكصد آيه بصراحت نام حضرت عليميآمد، اين عدّه آن آيات را از قرآن حذف كرده، ميگفتند: بقية قرآن ما را كافي است و مردم نادان هم دم برنميآوردند چنانكه به حضرت عليو حضرت زهرا3 آن همه آزار رساندند و مردم چيزي نگفتند. وانگهي خليفة اوّل و دوم كه صدها روايت از پيامبر9 را جمعآوري كرده و همه راسوزاندند.(ر.ك: اجتهاد در مقابل نص، همان، ص 156 ـ 162.) بعيد نبود كه جهت مطامع دنيايي خود، بسياري از آيات قرآن را نيز بسوزانند افزون بر آنچه گذشت حكمتهاي ديگري نيز در نيامدن نام اهلبيت: در قرآن وجود دارد كه بيان همة آنها در اين مختصر نميگنجد.
|