جواب:
برخي از محققان بيش از صدوپنجاه آيه قرآن را در شأن و قيام حضرت مهديغ نقل كردهاند. برخي از آيات عبارتند از: هود، 86 بقره، 2و3 نسأ، 56 اعراف، 128 توبه، 23 قصص، 5 نور، 55(براي اطلاع بيشتر ر.ك: احقاقالحق، قاضي نورالله شوشتري / غايةالمرام، مرحوم سيدبحريني / امامت و مهدويت، آيةالله صافي گلپايگاني.)
در مورد نشانههاي ظهور آن حضرت بايد به روايات در اين زمينه مراجعه شود كه طبق آن روايات برخي از آيات قرآن اشاره به اين نشانهها دارد كه از جمله آنهاست.
1. خروج سفياني طبق روايات فراواني كه از طريق شيعه و اهلسنت نقل شده، آيه 51 سوره سبأ تطبيق بر خروج سفياني شده است وَ لَوْ تَرَيََّ إِذْ فَزِعُواْ فَلاَفَوْتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ اي كاش ميديدي هنگامي را كه ]كافران[ وحشتزدهاند ]آنجا كه راه[ گريزي نمانده است و از جايي نزديك گرفتار آمدهاند
سفياني و لشگرش در آستانه قيام حضرت مهديغ بر ضد طرفداران حق خروج ميكنند كه آنها به هنگام حركت به سوي مكّه، به قصد تسخير آن، در صحرا گرفتار ميشوند و هلاك ميگردند.(ر.ك: تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 18، ص 103، دارالكتب الاسلامية.)
2. طبق فرمايش پيامبراكرم در آستانه ظهور آن حضرت مردم تابع شهوتها و هواهاي نفساني خود ميشوند و نماز را ضايع ميكنند، و پيامبر گرامي به آيه 59 سوره مريم استناد ميكنند سپس كساني جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع گذاشتند و پيرو شهوات گرديدند و به زودي به غَيّ (وادي در جهنم) خواهند افتاد
3. حضرت صادقميفرمايند در آستانه ظهور آن حضرت، گراني، كساد تجارت، گرسنگي و... بر جامعه مستولي خواهد شد و آيه 155 سوره بقره را در اين زمينه به عنوان شاهد نقل ميكنند البته شما را به اندكي ترس و گرسنگي و بينوايي و بيماري و نقصان در محصول ميآزماييم و شكيبايان را بشارت ده
4. تكيه دادن بر خانه كعبه و تلاوت آيه 86 سوره هود هنگام ظهور از جانب حضرت مهدي بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَ مَآ أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ
5. امام جعفر صادقميفرمايند 313 يار حضرت بعد از ظهور با ايشان بيعت ميكنند و آيه 148 سوره بقره به آن دلالت دارد. فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَ َتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا(ر.ك: منتخب الاثر في الامام الثاني عشر، آيةالله صافي گلپايگاني، باب نشانههاي ظهور، انتشارات حضرت معصومه.)
خداوند متعال در قرآن مجيد فرموده: أن الأرض يرثها عبادي الصـَلحون # إنّ في هذَا لبلـَغاً لقوم عـَبدين (انبيأ،105و106) بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد، در اين ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت كنندگان.
بعد از آنكه در آيات گذشته به قسمتي از پاداشهاي اخروي مؤمنان صالح اشاره شد، در دو آيه مورد بحث به يكي از روشنترين پاداشهاي دنيوي آنها كه حكومت روي زمين است، با بياني شيوا اشاره كرده ميگويد:
در زبور بعد از ذكر چنين نوشتيم كه سرانجام، بندگان صالح من وارث ]حكومت[ زمين خواهند شد.
در پارهاي از روايات كه از سني و شيعه نقل شده است، صريحاً اين آيه تفسير به ياران امام زمانغ شده است مثلاً در مجمعالبيان در ذيل اين آيه از امام باقر7 نقل شده كه ميفرمايد: هم اصحاب المهدي في آخرالزمان بندگان صالحي را كه خداوند در اين آيه به عنوان وارثان زمين ياد كرده، ياران مهديغ در آخرالزمان هستند.
بر طبق اين آيه شريف شرط اساسي، براي تسريع در ظهور امام زمانغ ايمان داشتن و به شايستگي رسيدن بندگان خدا است يعني از نظر عمل و تقوا، علم و آگاهي، قدرت و قوت، تدبير و نظم و درك اجتماعي، شايستگي پيدا كنند، و در اين هنگام زمينه ظهور فراهم ميشود.
بعضي از وظايف مؤمنين براي ظهور حضرت امام عصرغ عبارت است از: 1ـ دعا براي تعجيل فرج حضرتغ 2ـتحصيل و كسب شناخت دربارة حضرت. 3ـ انتظار فرج آن حضرت و ايجاد محبت او در دل ديگران. 4ـ اظهار كردن شوق و علاقه براي لقأ حضرتغ 5ـ ذكر فضائل و مناقب آن حضرت. 6ـ اظهار حزن و ناراحتي در فراقش. 7ـ گريهكردن بر فراقش. 8ـ صدقه دادن به قصد سلامتش. 9ـ تهذيب نفس(ر.ك: مكيال المكارم، موسوي اصفهاني / وظيفه مردم در زمان غيبت امام زمان/ تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 13، ص، دارالكتب الاسلامية.)
در قرآن كريم به نام ياران حضرت مهديغ اشاره نشده است.
آنچه از روايات اسلامي بر ميآيد ياران حضرت مهديغ از صنف و نژاد خاصي نيستند بلكه از گروهها و نژادهاي گوناگون و از نقاط مختلف جهان هستند و آنان داراي ويژگيهايي هستند از جمله: خداجويي، بصيرت و آگاهي، عبادت و بندگي، حافظان حدود خدا، شجاعت، فرمانبري، ايثار و مواسات، زهد و سادهزيستي، نظم و... هستند، در برخي روايات نيز به نام بعضي از ياران امام زمانغ اشاره شده است.(براي آگاهي بيشتر ر.ك: بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 51 ـ 53، مؤسسة الوفأ، بيروت / مجلة حوزه، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، سال دوازدهم، شماره 5 ـ 4 / موافقان و مخالفان مهديسيد عباس رضوي، ص 293 ـ 308.)
|